۱۳۸۴ دی ۲, جمعه

در نقد دورویی اصلاح‌طلبان

یکی از مضحک‌ترین حربه‌های اصلاح‌طلبان برای مقابله با رهبر فعلی و جناح متبوعش آنست که وانمود کنند بنیانگذار یک شخصیت کاملا دموکراتیک داشت و دوران رهبری او از درخشان‌ترین دوران‌های تاریخ ایران است و مملکت گل و بلبل بوده است اما با آمدن خامنه‌ای، یک شخصیت مستبد به حکومت رسید و کشور را به نابودی کشاند.
اما تنها تفاوت ایندو آنست که خمینی یک دیکتاتور تمام‌عیار بود که از کاریزمای خودش نهایت استفاده را می‌بُرد، حال آنکه خامنه‌ای دیکتاتوری ست که کاریزمای خمینی را ندارد.
چه فرقی ست میان اعدام‌های سال 67 و سال‌های پس از آن؟!
چه فرقی ست میان حذف نهضت آزادی از انتخابات مجلس سوم و حذف همین رادیکال‌های سابق و اصلاح‌طلبان فعلی از انتخابات مجلس چهارم و هفتم، جز آنکه در آنزمان هیچکس جرأت اعتراض به امام را نداشت اما در این دوره به‌راحتی به خامنه ای اعتراض می‌شود تا آنجا که تصمیماتش را از روی استیصال و مشابه تصمیمات پهلوی دوم در اواخر حکومتش می‌خوانند.
چه فرقی است میان انقلاب فرهنگی و تصفیه‌ی اساتید در دوران بنیانگذار با سخت‌گیری‌های فعلی؟!
خمینی در آنزمان به‌راحتی دیکتاتوری می‌کرد، تصفیه می‌کرد، اعدام می‌کرد اما اگر رهبر فعلی بخواهد همین کارها را بکند با مشکلاتی روبرو ست که بنیانگذار از آنها آسوده بود.
تمام حرف دل اصلاح‌طلبان یک چیز بیش‌تر نیست:
«دیکتاتوری برای بنیانگذار خوب بود چون در آنزمان این ما بودیم که در سیستم نفوذ داشتیم اما رهبر فعلی حق ندارد استبداد بورزد، چون دیگر ما نفوذی در حکومت نداریم.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر