۱۳۸۶ فروردین ۲۶, یکشنبه

مترسک تصعید یافته/متعالی

خدا باشد یا نباشد، برای آدمی هر چیزی مجاز بوده، هست و خواهد بود.
میل انسان به طغیان و ویرانگری چنان قدرتمند است که در طولِ تاریخ هرگز باور به خدایان یا خدای واحد نتوانسته در برابر آن ایستادگی کند.

۷ نظر:

  1. http://pargar.persianblog.com/1386_1_pargar_archive.html#6674241

    پاسخحذف
  2. http://pargar.persianblog.com/1386_1_pargar_archive.html#6674241

    پاسخحذف
  3. "ها" را چه جوری بخونمش ها؟!
    ها ها ها
    نی لبک

    پاسخحذف
  4. ببخشید می شود بیشتر توضیح دهید؟ من متوجه نمی شوم؛ میل انسان به طغیانگری، چه ارتباطی به بودن یا نبودن خدا و مجاز بودن رفتارهای آدمی دارد؟

    پاسخحذف
  5. سال‌هاي سال مي‌گفتند اگر خدا نباشد همه چيز مجاز است. پس از آن بشر فهميد كه درست بر عكس وقتي خدا هست همه چيز مجاز است. اين نوشته با توجه به به اين دو مساله مطرح شده است. البته من شخصا به همان نظر دوم معتقدم كه مي‌گويد خدا كه باشد همه چيز مجاز است.

    پاسخحذف
  6. 1-خدا باشد يا نباشد، تجاوز، دزدي، جنايت، مجاز نبوده، نيست ونخواهد بود. حتا اگر ارزشهاي اخلاقي رانسبي بدانيم بيش از اين نميتوان گفت كه اگر خدا باشد يا نباشد براي بعضي ادمها (هيتلر وچنگيز و...) هر چيزي مجازبوده، هست وخواهد بود .-اگروجدان نباشد هر كاري مجاز است-
    2-میل انسان به طغیان و ویرانگری چنان قدرتمند است که در طولِ تاریخ هرگزبه طبيعت ايمان نياورد و تسليم تن نشد.نا خشنود از امور نسبي بود و خواهان امور مطلق. ويا: ميل انسان به خلاقيت وافرينش چنان قدرتمند است كه خدا را افريد.
    3- باور خدا امري است دروني وذهني. ايا طغيان معني محصلي دارد؟ (حساب نهادهاي ديني سواست) .انسان درتصور خدا يا كشف خدا يا خداپردازي (بمثابه قصه پردازي) مختار بوده. ايمان وانكار فعلي است دروني وبي زحمت .طغيان و ويرانگري را خلاصه نفهميديم.
    -------------------------------
    4- خدا باشد يا نباشد ادمي مختار بودهو هست وشايد هم خواهد بود.

    پاسخحذف
  7. سلام. چندی پیش برنامه ای می دیدم در شبکه ی تلویزیونی آرته راجع به اینکه، آیا شاخص عشق و رابطه ی زن و مرد دوام است، آنگونه که امروز آرزوی آدم ها ست یا نه. ظاهرن پیش از تاریخ اینطور نبوده و هم زنان و هم مردها پارتنر های جنسی مختلفی داشتند. اما بعدها مسئله ی ارث، که از مردان به فرزندانشان می رسید، باعث شد بنیاد خانواده گذاشته شود. مردها فقط می خواستند به بچه های خودشان ارث بدهند و نه به بچه های یک مرد دیگر. بنابراین تک همسری رواج پیدا کرد. البته این روند مثل اینکه هزاران سال طول کشیده. به هر حال کلیسا با عقد در مقابل محراب حق رسیدن ارث به فرزندان مشروع را برای "ابد" تضمین کرد. به نظر می رسد خدا اینجا وسیله شد. هدف همان حق ارث بود.

    از اظهار نظرتان راجع به داستان ممنون. همین داستان را به آلمانی هم نوشته ام؛ خیلی بیشتر از فارسی اش منظور من ِ نویسنده را نشان می دهد، با وجود اینکه از فارسی ِ آن خیلی استفاده کردم. در نسخه ی فارسی گاهی خواننده با مریم هم دردی می کند و حق را به او می دهد. در نسخه ی آلمانی میزان آشفتگی ِ ذهنی و شخصیتی او خیلی راحت تر به خواننده منتقل می شود. چند روز است فکر می کنم چرا!!!!

    رسیدن به یک وبلاگ خوب مثل پیدا کردن یک سی دی جدید و خوب است. اسم شما را البته پیش از این شنیده بودم: در رابطه با ماجرای یاهو و چت، که البته سردرنیاوردم موضوع چیست. به هر حال منتظر مطالب خوب فلسفی شما هستم. پست قبلی خیلی خوب بود. کانت را با دقت خوانده اید. من هم به زودی دوباره به فلسفه می پردازم.

    پاسخحذف