۱۳۸۶ مهر ۲۷, جمعه

در باب ششمین داستان از ده فرمان کیشلوفسکی

توئک آن زن را دید می‌زد، چون عاشق‌اش بود.
زن قلبِ او را شکست و تحقیرش کرد.
اکنون توئک دیگر او را دید نمی‌زند،
چون دیگر عاشق‌اش نیست.
«من دیگر تو را دید نمی‌زنم.»
جمله‌ی آخرِ فیلم، شاهکارِ کیشلوفسکی است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر