۱۳۸۷ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

تهی

ویلیام اُکامی، نابغه‌ی قرونِ وسطی، در موردِ مسئله‌ی فلسفی دشوار و دیرینه‌ای (یعنی «کلیات») سخن زهرآگین و ژرفی دارد:
«اسامی کلی همچون ناله‌های مریض اند.»
البته من توانِ داوری در بابِ معمایِ کلی/جزئی را ندارم. وانگهی گمان می‌کنم پاره‌ای از مفهوم‌های دینی در دین و رفتارهای دینی در دین‌داران، حکم همین ناله‌های بیمار را دارند.

۵ نظر:

  1. ویلیام اُکامی با تشبیهِ اسامی کلی به ناله‌هایِ مریض، می‌خواست پوچی، بی‌معنایی و تهی‌بودنِ این اسامی از حقیقت را بیان کند.
    پس بحث از بیماری نیست، بلکه من (با الهام از این فیلسوفِ سده‌هایِ میانه) برخی مفاهیم و اعمالِ دینی را در مهمل‌بودن به ناله‌هایِ مریض تشبیه کردم.
    اما اگر مقصود آن است که آیا توهمات نیز شامل این تهیّت می‌شود یا نه؟ گمان کنم از دیدِ ناظر بیرونی (کسی جز شخص متوهم) شامل بشود.

    پاسخحذف
  2. مخلوق عزیز ، زیاده مجمل نبود؟ و فایدت آن محل تردید؟ پیشنهاد من اگر مقبول افتد ما را در تجربیات خویش شریک کن، یعنی مقالاتی تفصیلی تر . که هم خوانندگان را فایدتی حاصل آید و هم اینکه کار خدا را چه دیدی شاید نقد و یا گفتگوی پر حاصلی شکل گرفت و مخلوق هم حاصلی و نکته ای را کاسب شد. منوچهر

    پاسخحذف
  3. منوچهر عزیز!
    من به‌عمد مجمل نوشتم و هیچ فایدتی هم از این‌گونه نوشتن انتظار نمی‌برم چون برایِ خودم می‌نویسم. من دیگر آن شر و شور سابق را ندارم. نه انگیزه‌ای برایِ طومارنوشتن و نه بحث با کسی. تنها موردِ اخیر را هم من شروع نکردم و البته نیمه‌کاره نیز رها کردم.
    واقعاً به این نتیجه رسیده‌ام که بهتر است هرکس حرفِ خود را بزند و البته در کنارش سخنانِ دیگران را نیز بخواند. اما بحثِ دوطرفه گرچه مفصل و همراه با جزئیات، دستِ‌کم در تجربیاتِ من جز اتلافِ وقت حاصلی در بر نداشته است.
    این را نیز بگویم که هیچ سلاحی برنده‌تر از ادبیات و هنر نیست. من دیگر (برخلافِ گذشته) به فایده‌یِ عینی استدلال، منطق و بحث‌هایِ انتزاعی چندان باور ندارم.
    من در این‌جا گاهی از زندگی و احساس شخصی می‌نویسم، گاهی کلماتِ قصار، گاهی گزارش و تحلیلی از یک کتاب یا فیلم، گاهی تجربه‌یِ تماشایِ یک نمایش و از این قبیل. نه توقع دارم با خواندنِ من تغییری در کسی ایجاد شود و نه به‌هیچ‌رو علاقه‌ای بدین تغییر ایجاد کردن دارم.
    مخلوق فایده‌ای اگر دارد در همین حد است که گفتم، وگرنه پیش‌فرض من بی‌فایده‌بودنِ این نوشته‌ها است.

    پاسخحذف
  4. والله....جی بگم؟ صلاح کار خویش خسروان دانند و هر کسی دلایل و انگیزه های خودش را دارد در افعال واعمال.برنده بودن ادبیات و هنر و بطور اعم امور مرتبط با روح وروان ادمی را میپذیرم ولی در مورد مفید بودن بحثهای عقلانی قطعا شما اگاهتری که بستگی دارد به جایش. برد عقل محدود است وعشق وشور ومعنا را از او طلب نتوان کرد ولی فقدان فایده عینی استدلال ومنطق را نمیفهمم. قطعا منظور خاصی داری که نگرفتم . ضمنا پراگماتیسم چه در بوته نقد دوام ارد یا نیاورد ما ادمیان همگی تا حدی پراگماتیست هستیم.

    پاسخحذف