۱۳۹۵ مهر ۲۳, جمعه

شهبانو


امروز تولد شهبانو فرح پهلوی است. من هرگاه نگاره‌ای از این زن ستایش‌برانگیز می‌بینم، تنها و تنها افسوس می‌خورم. بزرگی ملکه یادآور گزینش حقارت در بهمن ۵۷ است. تصویر فرح آینه‌ی تمام‌نمای خُسران بی‌بازگشت ملت ماست. وگرنه جای او نه در غربت که در میهن خودش است. اما کدام وطن؟ کدام ایران؟ فقط هم او نیست. هزاران زن بزرگ و ارزشمند و ایران‌ساز در این چهل سال یا نابود شدند یا بودشان هم‌تراز نبودشان شد. چنان ایرانی ساختیم که هر ویرانگری‌ای در برابرش کم بیاورد. پس از اینهمه فلاکت، تازه با موج نویی از توجیه و بزک و به رخ جهانیان کشیدنِ «میانه‌روها» روبروئیم. اکنون کسانی به خود می‌بالند که با فروپاشی آن رژیم سرفرازانه پیوند دیانت و مدنیت را جشن گرفته‌اند، چرا که کام‌یابی‌های گذشته هیچ ربطی به زنان نداشت و تصنعی و زوری و اجنبی‌فرموده و از همه شوم‌تر پهلوی‌بنیان بود. جامعه‌ی ما چیزی را که نه چندان آسان به‌دست آورده بود، از خودش ندانست و یک‌شبه به ثمن بخس حراج‌ش کرد. ذهن‌های خُرد و کوژ و بدشالوده به چهار دهه زن‌ستیزی می‌گوید آشتی دین و تجدد. از پس اینهمه تیره‌روزی، هنوز هم گره‌ها و نفرت‌های دیرین درمان نشده است. همین چند روز پیش در مستند پهلوی‌ستیز بی‌بی‌سی با عنوان «مهمانی بزرگ شاه» (که دستِ بر قضا با هذیان‌های اروپامحور و همهنگام بومی‌گرای ندیمه‌ی ملکه پایان می‌یابد)، جناب عبدالکریم لاهیجی فرمودند که شاه با روحانیت بد کرد و شاید دست به کشتار هم زد و الا خمینی در آغاز خواسته‌های خودش را در قالب نامه نوشت. یعنی نه فقط در آستانه‌ی آن بهمن شوم که تا همین امروز هم گرامیان قدیمی خود را به کوچه‌ی علی‌چپ می‌زنند. انگار که حاج آقا روح‌الله یک مرد خدای بی‌آزار و صرفاً ناصح بوده است، تو گویی روح آیت‌الله بروجردی در او حلول کرده بود و اشتباه شاه سبب اختلال روحی و جایگزینی روح شیطان با نسخه‌ی پیشین شد. انگار نه انگار که این خمینی از همان آغاز دهه‌ی سی در «کشف الاسرار» حرف اول و آخر خود را زده بود. بعد هم کدام خواست‌ها؟ مطالبات خمینی چه بود؟ بله! از بدبختی ما همین بس که وقتی می‌خواهیم از فرح دیبا و شکوه و فرزانگی و زیبایی سخن بگوییم، ناچاریم ختم کنیم به روح‌الله خمینی و دنائت و تبهگنی و زشتی. به‌تعبیری که در هنگام مرگ او رایج شد، رحلت جانگذارِ تاریخ ما پس از انقلاب اسلامی هرگز نمی‌گذارد که از فرح چیزی بگوییم و گفتارمان تلخ و ناخوشایند نشود. نکته‌ی تاریخ ما همین‌جاست؛ استبداد فرهیختگان را با نام «آزادی» جایگزین کردیم با استبداد تبهکاران (بیابید دموکراسی‌خواهان و مبارزان ضد دیکتاتوری را). پادشاهی ما ایراد داشت اما جمهوری‌ِمان فقط نکبت‌بار است.

پس‌نوشت:
زادروز بانوی «پیشین» ایران فرخنده باد!