۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

جهان غیرغربی به‌مثابه موزه

با دختری که همراه دوست‌پسر گرامی جهانگردی می‌کنند نشسته بودیم در کافه به گپ و گفت و تمرین زبان فارسی-آلمانی، ازش پرسیدم کجاها رو بیش‌تر دوست داشتی، فرمود برزیل و کلاً آمریکای لاتین بدک نیست ولی westernize و غربی‌سازی شده‌اند و چندان برای منِ آلمانی جالب نیست. عوضش کشورهای آسیایی فرهنگ خودشان را دارند و خیلی جذاب‌تر است (خاورمیانه را هنوز نرفته بود). برای مطمئن شدن از مقصودش پرسیدم یعنی منظورت اینه که مثلاً برزیل از ارزش‌های غربی تقلید کرده؟ تایید کرد که بله، از ما تقلید می‌کنند و خب ما می‌ریم جهانگردی که چیزهای جدید ببینیم نه اینکه با نسخه‌ی دستِ دوم خودمون مواجه بشیم. ته‌ش چیه؟ اینکه همین عزیزان می‌رن ایران و از دیدن چادر یه جور ذوق می‌کنن و از حجاب بی‌حجابانه‌ی دخترکان و دلبرکان تهرانی هم یه جور دیگه و به مجموع این فلاکت و سرکوب سیستماتیک و آپارتاید مذهبی می‌گن culture و اصالت بومی و غیره. یادم است که در مستندی درباره‌ی دوران شاه یکی از این تحلیلگران نابغه‌ی غربی گفته بود وقتی که دیدم گیلاس شراب‌ش رو با کارتر در مهمانی تهران برده بالا با خودم گفتم چقدر این آدم نادانه ومردم خودشو نمی‌شناسه و همون روز مطمئن شدم که موندنی نیست و ازین دست مهملات. خب من در اینجور نگاه بیش از تحلیل، آرزو و دلخواه خود غربی‌ها رو می‌بینم. برای اینها کشوری که اکثریت‌ش مسلمانند یعنی کشوری که باید توش قوانین اسلامی که نشانه‌ی فرهنگ و سنت خود باشندگان اونجاست حکم‌فرما و سلطه‌گر باشه. جز این باشه براشون عجیبه و یه جای کار ایراد داره. البته بدبختانه ما هم در انقلاب شکوهمند و سپس اصلاحات بیست ساله ثابت کردیم که درست می‌گفتن. ولی مشکل کجاست؟ اینکه هست/نیست غربی‌ها درباره‌ی خاورمیانه خیلی شبیه باید/نباید است. یعنی صرف توصیف نیست و یه جور توصیه و نگاه هنجارگرایانه توشه. برای خودشون هنجار اینه که ارزش‌های غربی داشته باشن و برای باقی دنیا هنجار اینه که ارزش‌های غربی نداشته باشن وگرنه بورینگ و خسته‌کننده و غیرطبیعی هستند. حقوق بشر هم روی کاغذ جهانیه و اصل و اساسش ربطی به خاورمیانه نداره یا بهتر بگم نباید داشته باشه. شما با یک منبع پایان‌پذیر و یک منبع پایان‌ناپذیر تعریف می‌شید: نفت و اسلام. همین و بس! یا همینید و بس!