۱۳۸۷ خرداد ۱۱, شنبه

Against Twitter

فلسفی‌‌اندیشی (گرچه آن‌را یک بیماری بدانیم) یعنی زمانی که همه در این سایت مشغولِ سرگرمی هستند، تو از چراییِ برپاییِ سایت و سببِ حضورِ خود و دیگران پرسش کنی؛ یعنی زمانی که همه بازی می‌کنند، تو به خودِ بازی نظر کنی و از چراییِ بازی بپرسی.
وانگهی معمایی که حل‌نشده باقی مانده، آن است که این نگاهِ مرتبه‌ی دوم به بازی، خود نوعی بازی است.
پی‌نوشت:
تویتر قابلِ تحمل نبود! از توانِ من فراتر بود! زمانی که واردش می‌شدم، سرگیجه می‌گرفتم. تویتر همچون زیارت‌گاه یا ایستگاهِ مترو
شلوغ و پرهیاهو بود و من از این دو گریزانم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر