۱۳۸۷ خرداد ۱۱, شنبه

حسن و دیو راه باریک پشت کوه

تئاترِ ایرانی برخلافِ انبوهی از ترکیب‌های ایرانیِ دیگر، بسیار معنا‌دار است!
این‌جا می‌توانی شکوهِ ازدست‌رفته‌ی زمین‌داری نجیب، خلق و خویِ خودزنیِ مردمانِ این سرزمین و یا نوستالژیِ خوبی و پاکیِ گم‌شده‌ در تاریخِ این آب و خاک را در چهره‌ی غمگینِ غولی بدنام به تصویر درآوری.
افشینِ هاشمی در این نمایش شاهکاری ایرانی آفریده است! نمایشی با حال و هوای کودکانه و به‌همان میزان سرشار از بلوغ و عبرت! نمایش پر از خنده و البته زهرخند است. موسیقی در آن جایگاهی کانونی دارد تا جایی که چه‌بسا بتوان این نمایش را موزیکال دانست. نغمه‌های ساز و صحنه‌های نمایش به‌گونه‌ای متناسب با یک‌دیگر هماغوش شده‌اند.
در هماوازی و همبازیِ ساده اما دلنشینِ بازیگرانِ این نمایش، می‌توانی اشاراتِ تیزبینانه‌ی کارگردان به موقعیتِ امروزینِ ایران‌زمین را نظاره کنی.
در همین زمینه:
مخاطب از یاد نرفته (تحلیلِ ساختار و محتوای نمایش)
متن وام‌دارِ آثارِ بیژنِ مفید است/گفت‌وگو با افشینِ هاشمی
پی‌نوشت:
عکس از ناصر عرفانیان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر