سه شنبه، 3 تير، 1382
وقتی در تاريخ سهشنبه ۱۳خرداد ماه امسال فيلم "ادواردو" رو ديدم، با خودم فکر کردم که آيا سازندگان فيلم توقع دارن که مخاطبانشان اين "کليپ تبليغاتی" رو باور کنن؟!
آنچه از رسانه بهاصطلاح ملی کشور پخش شد، داستان زندگی اين آدم بود به روايت سازندگان فيلم.
اما اينکه اين روايت تا چه حد با واقعيت قضيه مطابقت داره، چیزی ست که بايد با ديدهی ترديد در اون نگريست.
بهرحال، از اين وقائع در دنيا زياد اتفاق میافته و تبليغات برای بهرهبرداريهای اينچنينی از آنها فائدهای برای عاملان آن نداره.
هر وجدان آگاهی میفهمه که اگر داستان "ادواردو" ـ بر فرض صحت اين روايت ـ دردناک است، تراژدی از بين رفتن چندين هزارنفر در برجهای سازمان تجارت جهانی آمريکا توسط عدهای مسلمان بهمراتب دردناکتر است.
مسلمانان اگر هنری دارند بايد سعی کنند برداشتی از اسلام را که موجب پديد آمدن چنين فاجعههائی میشود، از ذهن و ضمير همکيشانشان بزدايند. (البته اگر اين کار ممکن باشد!)
تازه! اگر خانواده "آنيلی" پسرشون رو بخاطر مسلمان شدنش کشته باشن، بدون اينکه خواسته باشن به حکم ناب "ارتداد" که بر تارک فقه اسلامی چون نگينی میدرخشد!!! عمل کردهاند.
چطور اگر ما مسلمانی را به خاطر مسيحی شدنش بکشيم، کار درستی کرده ايم، اما اگر ديگران همين کار را به خاطر مسلمان شدن يک مسيحی انجام دهند، جنايت بزرگی را مرتکب شدهاند!!!
در هر صورت، تصور کودکانهای است اگر بانيان اين قضيه گمان کنند که میتوانند از نمد "ادواردو آنيلی" کلاهی برای مقاصد سياسی-مذهبی خود دست و پا کنند.