I
در بحثهای اخیر راجع به داعش و چشمداشت ممکن از سپاه و ستایش از سردار ملی تروریست حاج قاسم سلیمانی چیزی که بسیار گزنده بود تکرار ترجیعبند «خارجنشین» است که بهکارگیران، آنرا برابرنهادهی «عافیتطلب» و حتی «ملیت ایرانی منقضی شده» میدانند. من هنوز در ایران ساکنم و گمان میکنم هیچ توهینی بدتر از «خارجنشین» خطاب به یک هموطن نیست. در دوران خوشبینی و شور و امید خیالی «جنبش سبز» خودم در این سرا همین تعبیر را چندینبار نثار مخالفان جنبش یا مدعیان رهبری آن از بیرون مرزها کردم. کسانی که این روزها با نظامیان اسلامی احساس همسنگری دارند نیز عمدتاً در جو بنفش بهسر میبرند و امید است که با فروکشکردن آرزوهای دستنیافتنی از دولت روحانی چهبسا اندکی واقعبینانهتر به اوضاع ایران بنگرند و در برآورد نسبت اهداف و روشها به تخمینهای معقولتری دست پیدا کنند. مدافعان محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مدعی درک ضرورت مقطع کنونیاند، خوب است به یاد آورند که ما یکبار در جنگ هشت ساله با تبهکاران وطنی همسنگر شدیم و هنوز که هنوز است سرگرم درو کردن فرآوردههای شوم و فاجعهبارش هستیم. ماجرای فعلی که از اساس بیش از حد بزرگنمایی شده و هرگز در قد و قوارهی دفاع بهاصطلاح مقدس نیست. برای بهدستآوردن چشماندازی کمابیش پذیرفتنی از آیندهی این کشور بایسته است که یکبار برای همیشه بر سر پاسخ این پرسش به توافق برسیم که «آیا اولویت نخست جمهوری اسلامی منافع ملی است یا ایدئولوژی دینی؟». صد البته که پیشینهی این رژیم حتی طرح چنین سوالی را بیمعنا کرده است اما در این خطه اغلب ضرورت دارد که بر سر بدیهیات بحث کنیم بلکه به نگاه مشترکی برسیم.
II
باقیماندههای مجاهدین خلق در پایگاه لیبرتی چند نفرند؟ این «حومهی بغداد» کجاست؟ چقدر احتمال دارد که داعش به آن «حومه» برسد؟ چقدر احتمال دارد که جمهوری اسلامی بتواند («بخواهد»ش مسلم است) از این بحران منطقهای برای نابودی بقایای مجاهدین بهره ببرد؟ چقدر احتمال دارد که آمریکا این میان مانع تبانی دولت مالکی و رژیم اسلامی برای به سر انجام رساندن چنین پروژهی شومی شود؟ اگر وحشیان «دولت اسلامی عراق و شام» عامل قتل عام مجاهدین شناخته شوند آنگاه بار مسئولیت این جنایت از دوش هر دو دولت ایران و عراق برداشته میشود. گمان کنم صرف شیعیبودن آنان برای کشتارشان کفایت کند و دیگر کسی به مخالفتشان با حکومت شیعی کشورشان توجهی نمیکند. توافق بر سر انتقال بازماندههای مجاهدین از عراق به اروپا چه شد؟ مریم رجوی برای سرعتبخشیدن به روند نجات زندگی اعضای سازمانش دقیقاً چه غلطی کرده است؟ من (شاید هم بیجهت) نگران این هممیهنان فسیلشدهیمان هستم.
در بحثهای اخیر راجع به داعش و چشمداشت ممکن از سپاه و ستایش از سردار ملی تروریست حاج قاسم سلیمانی چیزی که بسیار گزنده بود تکرار ترجیعبند «خارجنشین» است که بهکارگیران، آنرا برابرنهادهی «عافیتطلب» و حتی «ملیت ایرانی منقضی شده» میدانند. من هنوز در ایران ساکنم و گمان میکنم هیچ توهینی بدتر از «خارجنشین» خطاب به یک هموطن نیست. در دوران خوشبینی و شور و امید خیالی «جنبش سبز» خودم در این سرا همین تعبیر را چندینبار نثار مخالفان جنبش یا مدعیان رهبری آن از بیرون مرزها کردم. کسانی که این روزها با نظامیان اسلامی احساس همسنگری دارند نیز عمدتاً در جو بنفش بهسر میبرند و امید است که با فروکشکردن آرزوهای دستنیافتنی از دولت روحانی چهبسا اندکی واقعبینانهتر به اوضاع ایران بنگرند و در برآورد نسبت اهداف و روشها به تخمینهای معقولتری دست پیدا کنند. مدافعان محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مدعی درک ضرورت مقطع کنونیاند، خوب است به یاد آورند که ما یکبار در جنگ هشت ساله با تبهکاران وطنی همسنگر شدیم و هنوز که هنوز است سرگرم درو کردن فرآوردههای شوم و فاجعهبارش هستیم. ماجرای فعلی که از اساس بیش از حد بزرگنمایی شده و هرگز در قد و قوارهی دفاع بهاصطلاح مقدس نیست. برای بهدستآوردن چشماندازی کمابیش پذیرفتنی از آیندهی این کشور بایسته است که یکبار برای همیشه بر سر پاسخ این پرسش به توافق برسیم که «آیا اولویت نخست جمهوری اسلامی منافع ملی است یا ایدئولوژی دینی؟». صد البته که پیشینهی این رژیم حتی طرح چنین سوالی را بیمعنا کرده است اما در این خطه اغلب ضرورت دارد که بر سر بدیهیات بحث کنیم بلکه به نگاه مشترکی برسیم.
II
باقیماندههای مجاهدین خلق در پایگاه لیبرتی چند نفرند؟ این «حومهی بغداد» کجاست؟ چقدر احتمال دارد که داعش به آن «حومه» برسد؟ چقدر احتمال دارد که جمهوری اسلامی بتواند («بخواهد»ش مسلم است) از این بحران منطقهای برای نابودی بقایای مجاهدین بهره ببرد؟ چقدر احتمال دارد که آمریکا این میان مانع تبانی دولت مالکی و رژیم اسلامی برای به سر انجام رساندن چنین پروژهی شومی شود؟ اگر وحشیان «دولت اسلامی عراق و شام» عامل قتل عام مجاهدین شناخته شوند آنگاه بار مسئولیت این جنایت از دوش هر دو دولت ایران و عراق برداشته میشود. گمان کنم صرف شیعیبودن آنان برای کشتارشان کفایت کند و دیگر کسی به مخالفتشان با حکومت شیعی کشورشان توجهی نمیکند. توافق بر سر انتقال بازماندههای مجاهدین از عراق به اروپا چه شد؟ مریم رجوی برای سرعتبخشیدن به روند نجات زندگی اعضای سازمانش دقیقاً چه غلطی کرده است؟ من (شاید هم بیجهت) نگران این هممیهنان فسیلشدهیمان هستم.