ای کاش متفکران ما اندک بهرهای از "ازخودگذشتگی" خمینی را در راه تحقق آرمان و هدف خود داشتند.
خمینی هر چه که بود و هر چه که کرد، نه "عافیتطلب" بود، نه "محافظهکار" و نه "اصلاحطلب".
خمینی یک "برانداز" بود و از همه چیز خود برای رسیدن به این هدف و استقرار نظام مورد نظرش گذشت.
روشنفکران ما یکبار از خود بپرسند که علت نفوذ اندکشان میان جامعه چیست.
نفوذ خمینی در میان مردم بیش از هر چیز معلول "منش اخلاقی" خاص او و "جدیت"ای بود که در راه خود داشت، برای همین هم هیچکس از او مطالبهی دلیل نمیکرد... خمینی هزاران سخن بلادلیل بخورد مردم داد اما آنها تمامش را پذیرفتند فقط به این دلیل که منش خمینی را پذیرفته بودند.
شگفتانگیز آنکه روشنفکران ما هم فراوان سخنان بلا دلیل میگویند منتها با این تفاوت که "منش روشنفکران" به دل جامعهی ما نمینشیند.
خودشیفتگی، برجعاجنشینی و عافیتطلبی که در میان روشنفکران ما حاکم است، در خمینی نبود.
شاید تنها روشنفکری که بتوان او را در این جهت با خمینی قیاس کرد، مرحوم شریعتی باشد که متاسفانه تلاشهایش خواسته یا ناخواسته به آرمان خمینی فراوان یاری رساند.
اما برای من سؤال مهمی در این بین مطرح است:
آیا روشنفکر ما باید میان جامعه آتوریته داشته باشد (چنانکه خمینی داشت)؟
آیا میتوان در یک جامعه نفوذ داشت اما آتوریته نداشت؟
آیا نفوذ "سارتر" میان جامعهی فرانسه به آن خاطر بود که او برای هر سخن خویش دلیل میآورد و فرانسویها هم تمام دلایلش را قانعکننده مییافتند؟
آیا هیچ پروژهی فکری در ابعاد وسیع یک جامعه، میتواند بدون مرجعیت ناشی از علل غیرمعرفتی (مانند همان منش اخلاقی) و تنها با صغری کبری چیدن بهپیش رود؟
صریح بگویم:
آیا روشنفکران اساسا میتوانند بدون "عوامفریبی"، جامعهی خویش را متحول سازند؟
این یک "خود-ویرانگری" و تناقض گزنده است که روشنفکر ما باید "آتوریتهستیز" باشد و روح نقادی، تعبدستیزی و سخن بلادلیل نپذیرفتن را به آستانهی آگاهی جامعهی خویش برساند، ولی تحقق اجتماعی این پروژه بدون نوعی آتوریته (حال ناشی از منش اخلاقی و جدیت در هدف یا هر چیز دیگری) برای خود روشنفکر میسر نیست؟!
ميدوني يکي از مشکلات اينه که مثلا همين نوشته جالب تو رو که من کاملا باهاش موافقم اگه ببيرم تو روستا غير از کلمه خميني بقيشو نخواهند فهميد به نظرم تو تهرانم خيليها نفهمند .
پاسخحذفمن چند باره که دارم سعی میکنم تو اینجا کامنت بذارم موفق نمیشم!نمیدونم این بار بخت باهام یاری میکنه یا نه.به هر حال من به شخصه دوست دارم که اگه کسی حرفی زد دلیل قانع کننده هم بیاره.ولی خوب همه ی مردم این جوری نیستن و حاضرن کلی چیز بیربط رو به هم گره بزنن:"احمدی نژاد لباس نداره پس میتونه رییس جمهور باشه!"...به هر حال دو چیز رو باید به مردم آموخت.اولیش دلیل خواستن و دومیش دنبال دلیل درست بودنه.
پاسخحذف