۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

شهیدای شهر

چه بسیار دیدگانی که امشب برای آخرین‌بار خوابیدند
به امیدِ فردایی که آنان را برایِ همیشه با خود بُرد
به امیدِ فریادی که برای همیشه در گلوی‌شان لخته شد
و گورهای گمنام
با دامنی لکه‌دار
آبستنِ آرزوهای بی‌شمار شدند.
...
برای آسمانِ امیرآباد می‌نویسم
آنگاه که چشم‌های تو بی‌تاب بود.
از تاوانِ گناهِ پدران
سینه‌ات سوخت
و از آوارِ تباهیِ سخت‌جان
خون گریه کردی.
مرگِ تو را هر روز زندگی می‌کنیم
بُهتِ چشمانت را در هزاران دیده به‌یادگار گذاشتی
ما پرواز را از یاد برده بودیم
تو پَر پَر زدی
و مردمانی را بالِ رهایی بخشیدی.

پس‌نوشتِ اول:
«
22 مرثیه در تیرماه» با شعر و صدای شمسِ لنگرودی و دو ترانه‌ی «لالایی» و «سرزمینِ من» از دریا دادور، سخت با حال و هوای این روزها می‌خواند.
پس‌نوشتِ دوم:
در عبارتِ پایانی «مردمان» جایگزینِ «ملت» شد.

بازتاب در بالاترین و دنباله (1 و 2)

۳ نظر:

  1. بمناسبت سالگرد پرپر شدن دختر ایران - این چند بیت را به مادر داغدیده ندا تقدیم میکنم - شما هم انرا منتشر کنید تابدستش برسد. برای راحتی کار شما من خودم بخشی از انر سانسور کرده ام !!!
    ================
    ای دخترزیبا – ندا – ای نورچشمم
    پیوسته مانی جاودان در محفل ما

    همچون تو گلهای دگر گشتند پرپر
    لیکن تو گشی ماندنی درخاطرما

    تصویرمعصوم تو دران روز ننگین
    اتش زده برشهر و بر کاشانه ما

    هربارنام و یاد تو اید بخاطر
    اشکی فتد بی اختیار از دیده ما

    درسالگرد رفتنت ای نوبهاران
    نفرین وننگ دائمی بر..... ما

    پاسخحذف
  2. مخلوق بس عزیز
    اگه خواستی اینجا در خلوت ام گاه بیگاه چیزهایی را منتشر میکنم
    همیشه و همیشه به یاد خوب و مهربان توام
    http://neylabak4.blogspot.com/
    نرگس

    پاسخحذف