هر چه بیشتر پیش میرفتیم، من بیشتر به یاد میآوردم. و هنگامی که به کوچهی کودکیام رسیدیم، تمامِ خاطراتِ من پیشِ چشمانام رژه رفت. خانهی من، کوچهی من، کودکیِ من، انگار همه ناگهان جان گرفته بودند. مرورِ زندهی آن خاطرات در کنارِ تو، بینظیر و فراموشناشدنی بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر