۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

Godfather

پدر مبارزه یادِ ما داد؛
پدرِ روحانی.
پدر از خودگذشتگیِ در راهِ هدف را به ما آموخت؛
پدرِ روحانی.
پدر جسارت و ایستادگی در برابرِ شاه را نشانِ‌مان داد؛
پدرِ روحانی.
پدر دین و دنیا را با یکدیگر هماغوش ساخت؛
معنویت و مادیت را؛
پارسایی و قدرت را.
پدر بود که اینچنین توده‌ها را شیفته‌ی خود ساخت؛
پدرِ روحانی.
پدر همه چیزِ ما بود.
پدر همه چیزِ ماست.
هر آنکس پدر را انکار کند،
خود را انکار کرده است.
اگر شاه سایه‌ی خدا بود،
پدر خودِ خدا بود؛
روحِ خدا بود.
پدر گفت اعدام کنید؛
پدرِ روحانی.
هر آنچه پدر می‌کرد درست بود.
مگر پدرِ مقدس و رهبرِ ملت می‌تواند اشتباه کند؟
مگرِ پدرِ ما می‌توانست اشتباه کند؟
مگر پدر همه چیزِ ما نبود؟
مگر پدر همه چیزِ ما نیست؟
چگونه پدر را انکار کنیم؟
نه! نمی‌توان چنین کرد.
هستیِ ما به هستیِ پدر گره خورده است؛
پدرِ روحانی.
آخر ما مگر فرزندانِ پدر نیستیم؟
ما یک خانواده بودیم.
ما یک خانواده هستیم.
پدر آموخت که جانِ هیچکس در برابرِ آرمانِ خانواده ارزشی ندارد.
پدر گفت اعدام کنید.
پدر همیشه راست می‌گفت؛
پدرِ روحانی.
پدر زنده است!
پدر همیشه زنده است!
خاکسترِ اعدامیانِ آن سال هم سرمه‌ی چشمانِ پرابهتِ پدر باد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر