در موردِ چدایف [1]، نوآوری و تازگیِ «نامهی فلسفیِ» معروفِ او به این بود که واپسماندگیِ کشورش از غرب و بیبهرگیِ آن از هر چیزِ بدیع و اصیل را محکوم میکرد، نه اینکه فکرِ جدیدی به میان آورده باشد. حملهی چدایف که سنتها و افکار و تمدنِ غربی در آن به درجهی خدایی رسانده میشد، کلیدِ «اندیشهی اجتماعیِ» بعدیِ روسیه شد. اهمیتِ آن عظیم بود، فضا را برای دگرگونیهای آینده آماده کرد، و پژواکِ آن در کارهای همهی نویسندگانِ روس تا انقلاب [اکتبر] و حتی پس از آن همواره به گوش میرسید. همه چیز در آن بود: اعلامِ اینکه گذشتهی روسیه یا تهی است یا سرشار از بینظامی و پریشانی؛ اعلامِ اینکه «شقاقِ کبیر» [2] حقِ طبیعی و مسلمِ روسیه را ربود و کشوری وحشی و فاقدِ نیروی زایندگی و آفرینندگی بر جای گذاشت و آن را به هیولایی زشت و مهیب و مایهی عبرتِ دیگر ملتها تبدیل کرد. در اینجا نیز همان گرایشِ فوقالعاده به نگرانی دربارهی خویشتن دیده میشود که خصلتِ نوشتههای روسها حتی بیش از آلمانیهاست، هر چند آن گرایش نخست از آلمان سرچشمه گرفت. نویسندگانِ دیگر در انگلستان و فرانسه و حتی آلمان دربارهی زندگی و عشق و ماهیتِ کلیِ روابطِ انسانی مینویسند؛ نوشتهی روسها حتی هنگامی که عمیقاً وامدارِ گوته یا شیلر یا دیکنز یا استاندال باشد، دربارهی روسیه و گذشتهی روسیه و امروزِ روسیه و آیندهی روسیه و خوی و منشِ روسی و فضیلتها و رذیلتهای روسهاست. همهی «مسائلِ لعنتی» (که هاینه شاید نخستین کسی بود که این نام را بر آنها گذارد) در روسی به صورتِ مسائلِ مربوط به «سرنوشت» [3] روسیه در میآیند، بدین عبارت که ما از کجا آمدهایم؟ به کجا میرویم؟ چرا چنینیم که هستیم؟ آیا باید از غرب بیاموزیم یا به آن یاد بدهیم؟ آیا فطرتِ اسلاوها در سلسلهمراتبِ معنوی و روحی بالاتر از فطرتِ «اروپاییها» و منبعِ رستگاری برای کلِ بشر است، یا فقط نوعی عقبماندگی و بربریت است که به حکمِ سرنوشت باید منسوخ یا نابود شود؟ مسالهی «آدمِ زیادی» [4] از همینجا دیده میشود. تصادفی نبود که چدایف با پدیدآورندهی یوگنی اُنگین [5] دوستیِ نزدیک داشت.
تاریخِ روشنفکریِ روسیه، آیزایا برلین، ترجمهی عزتالله فولادوند، نشریهی «نگاهِ نو»، شمارهی 89، صفحهی نوزده
پینوشتهای مترجم:
[1] P.Y. Chaadaev
[2] Great Schism. دورهای در تاریخِ کلیسای کاتولیکِ رومی از 1378 م. تا 1417 م. که به علتِ مسائلِ شخصی و سیاسی، دو و گاهی حتی سه تن همزمان پاپ معرفی میشدند و مذهبِ کاتولیک از این رهگذر متحملِ لطمههایی شد. (مترجم)
[3] به روسی: sud’by.
[4] “superfluous man”. این مفهوم را تور گینف در اثری به نامِ «یادداشتهای یک آدمِ زیادی» (یادداشتِ روزِ 23 مارسِ 1850) رایج کرد. نامِ روسیِ اثر:
Dnevnik lishnego cheloveka
[5] Yevgeny Onegin. رمانِ منظوم، از شاهکارهای شاعرِ روس پوشکین. (مترجم)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر