۱۳۹۶ اردیبهشت ۳۰, شنبه

ما دشمن همدیگر نیستیم.

اگر این رژیم عزیز یک فاشیسم شیعی سراسر فاسد نبود و اگر ایران را بر لبه‌ی پرتگاه همچون آونگِ مرگ آویزان نکرده بود، چه‌بسا موضع هر یک از ما در قبال هر فراز «انتخاباتی» تا بدین‌حد ترجمه به نیستی و هستی نمی‌شد. گویا ارمغان ما از این کارناوال‌های ادواری تنها کدورت‌ها و گسستگی‌هاست. امروز هم گذشت ولی راه سعادت ما از صندوق‌های جمهوری اسلامی همچنان جدا خواهد ماند.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۹, جمعه

ضمانت ابوالفضل

جناح اصلاحی-اعتدالی (فارغ از آلوده بودنش به فساد و جنایت)، آنقدر در سیاست‌ورزی بی‌مسئولیت و در ارکان اصلی کشور بی‌نفوذ است که اگر پس‌فردا بگویند رئیسی رئيس‌جمهور است هیچ کاری از دست‌شان بر نمی‌آید و هیچ تمهیدی برای این شرایط در نظر نگرفته‌اند. یعنی هر احمقی برای رفتن به یک پیک‌نیک هم پلنِ بی دارد که اگر راه اصلی بسته بود از جاده‌ی شماره‌ی فلان می‌رویم، ولی اصلاح‌طلبان حتی برای رقابت بین دو سوی سفره‌ی انقلاب هم پلنِ بی ندارند. یعنی برای همین جدال بی‌سرانجام اما هوشمندانه که میان قبیله و خودی‌ها برقرار است و نام‌ش را کلاه‌بردارانه «انتخاب میان دموکراسی‌خواهی و اقتدارگرایی» نهاده‌اند، هیچ برنامه‌ی جایگزینی ندارند. این عزیزانی که حلق خود را آزردند تا به اپوزیسیون بگویند آلترناتیو ندارد، هیچ از اصلاح‌طلبان پرسیده‌اند که آلترناتیو شما بر فرض تقلب چیست؟ آن محصور مغفور که یک‌بار خودش این داستان را از سر گذرانده و یک جنبشِ پیرامون خود را به فنا داده و الان می‌گوید «از تبلیغات صدا و سیما مطمئن شدم باید به فلانی رای بدهم»، اگر رای‌های این فلانی را مانند هشتاد و هشت دود کنند و به هوا بفرستند چه کاری خواهد کرد؟ از حصر برای محصورِ نورسیده بیانیه می‌نویسد؟ چهار تایی (البته با حفظ حجاب رهنورد در حضور کروبی و روحانی) می‌نشینند تا هفته به هفته بچه‌ها و نوه‌ها بروند دیدارشان؟ این استدلال دروغ همین اصلاح‌طلبان که به مردم می‌گویند «همه بیائید» چرا که با حداکثر مشارکت، احتمال تقلب از بین می‌رود مگر یک‌بار در هشتاد و هشت سستی و نادرستی‌اش آشکار نشد؟ اگر این انتخابات هم همان بشود و شنبه حسن روحانی (وارونه‌ی نخست‌وزیر دوران طلایی) بیاید در تلویزیون بگوید «انتخابات سالم بود و این پیروزی را خدمت مقام معظم رهبری و ملت ایران تبریک می‌گویم»، عزیزان مشارکت‌جو و مُصر بر اقناع دیگران به رای دادن چه دارند بگویند؟ البته این میان عده‌ای هم هستند که بهره‌ی هوشی‌شان از مینیمم نیز پایین‌تر است و بر فرض کودتای انتخاباتی باز خواهند گفت که تقصیر تحریمی‌ها و قهرکنندگان از صندوق است، چون اگر آنها به‌جای نق زدن می‌آمدند رای می‌دادند دیگر مخالفانِ حسن جرات نمی‌کردند تقلب کنند. یعنی تصور اینان از دموکراسی چیزی در حد انتخابات کره‌ی شمالی است با صد درصد مشارکت. اگر برای این انتخابات پیشاپیش تصمیمی گرفته شده باشد، با «ده‌ها بار بوسیدن دست رهبری» هم کاری از پیش نمی‌رود. به‌هرحال، ریسمان پوسیده‌ی این جناح با کارنامه‌ی شرم‌آور بیست سال عدم اصلاحات نه ارزش چنگ زدن دارد و نه ارزش هزینه دادن. رئیس‌جمهور منتخب شما توان حل مشکلات بنیادی کشور را ندارد و مجموعه‌ی نیروهای سیاسی حامی او حتی توان صیانت از آرای‌تان را.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

ملکیان، سوریه، فلسفه اخلاق

یک خوبی مصطفی ملکیان این است که خیال ما را از سودمندی هر نوع فکر انتزاعی چه در وادی دین یا سیاست یا اخلاق راحت می‌کند. ملکیان خودش تجسم عینی ناکارامدی کلی‌گویی‌های فلسفی برای حل بحران‌های دنیای واقعی است. او اگر به‌قول خودش در پی کاستی گرفتن این ظلمات و تاریکی حاکم بر کشورمان بود، در این شش سال حداقل یک‌بار ضد جنایت علنی جمهوری اسلامی علیه بشریت و در خاک یک کشور دیگر موضع می‌گرفت. در زندان صیدیانا هزاران آدم را با همکاری «ایران» به قتل رسانده‌اند و دارند به کوره‌های آدم‌سوزی می‌فرستند. بعد روشنفکر معنوی ما با ژست حکیم افلاطون می‌نشیند روبروی دوربین و از «وظیفه‌ی اخلاقی» برای رای دادن به دولتی می‌گوید که نه دولتمردانش کاری جز پشتیبانی از قاسم تروریست کرده‌اند و نه خود این روشنفکر وظیفه‌ای اخلاقی برای خودش دیده که ضد این تبهکاری تاریخی دم بر بیاورد. بله حضرت استاد! تاریکی اگر بی‌کران هم باشد باز با افروختن یک شمع کاستی می‌گیرد. ولی شما هیچ شمعی برنیفروخته‌اید. خواهش می‌کنم به خودتان و مخاطبان بخت‌برگشته‌ی تشنه‌ی معنویت‌تان دروغ نگویید!

پس‌نوشت نخست:
سوریه به ما مربوط است عزیزان! سوریه به این انتخابات ربط دارد. جلایی‌پور جونیور و دیگر شعب تازه‌نفس جمهوری اسلامی در خارج از کشور اگر ذره‌ای در ادعای اصلاح صداقت داشتند می‌توانستند حمایت از حسن روحانی را با محکومیت جنایت در سوریه همزمان پیش ببرند و از دولت کنونی بخواهند که به پشتیبانی از بشار اسد پایان دهد. این حتماً مطالبه‌ای مهم‌تر از رفع حصر سه آدم است. آن سو نیم میلیون نفر کشته شده‌اند و ما هم بی‌آبرو شده‌ایم.

پس‌نوشت دوم:
جمهوری اسلامی مفاهیم زیادی از زیست ایرانی را بی‌معنا کرد. امثال مصطفی ملکیان هم با این کنش‌های سخیف و سطحی، فلسفه‌ی اخلاق را در ایران از معنا تهی کردند.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۶, سه‌شنبه

«تقصیر شماست.»

با این شور حسینی رو به تزاید می‌ترسم پس‌فردا اگر این عیسای شفابخش رای نیاورد، این زنجیره‌های امید که در ایام برجام در اروپا لبخندزنان عمو زنجیر باف بازی می‌کردند و از «صلح» دفاع می‌کردند اما کشتار کودکان سوری به هیچ‌جای مبارک‌شان نبود، دوره بیفتند و تحریمی‌ها یا مخالفان شرکت در انتخابات را به سزای خیانت‌شان برسانند. حضرت امام اگر امروز زنده بود می‌فرمود: «ما هر چه داریم نه از محرم و صفر که از این پاتریشیا سادات‌ها و آمیز کامبیزها است».

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۵, دوشنبه

کارگران معدن یورت هدایت شدند

دولتی که از رئیسش گرفته تا وزرایش امنیتی‌کار بوده‌ باشند، حتی اعتراض ساده‌ی شفاهی کارگر را هم تاب نمی‌آورد، از آنان اعتراف می‌گیرد و مجبورشان می‌کند به پوزش‌خواهی و نگارش نامه‌ی «غلط کردیم!». بعد وقتی می‌گوییم حسن روحانی با ابراهیم رئیسی تفاوتی ندارد، دوستان بر می‌آشوبند. تواب‌سازی از فعال سیاسی تا کارگر، هنر دولت تدبیر و امید است.

این هر چه باشد نام‌ش کوشش دموکراتیک نیست.

دوستان مقاله می‌نویسند و استدلال می‌کنند که رئيس‌جمهور مهم‌ترین مقام اجرایی پس از رهبر است و اینگونه نیست که انتخاب روحانی یا رقبایش فرقی نکند و تاثیری در روند دموکراسی‌خواهی نداشته باشد. اما چیزی که لطف می‌کنند و هرگز نمی‌گویند این است که انتخاب روحانی در سال ۹۲ چه تاثیر مشخصی بر روند دموکراسی‌خواهی داشته است. عزیزان می‌نویسند که با انتخاب روحانی یک دولت مذاکره‌پذیر با جامعه‌ی مدنی ایران خواهیم داشت اما نمی‌گویند در طی چهار سال گذشته میان این دولت و جامعه‌ی مدنیِ مفروض چه مذاکرات و توافقات و حتی گفتگویی شکل گرفته است. اینقدر در باغ سبز نشان مردم ندهید و باز آنان را در برهوت نظام اسلامی رها نکنید! کدام تاثیرگذاری؟ کدام مذاکره‌پذیری؟ اینکه شما مخالف جنایت جنگی در سوریه اید اما از رئیس دولتی حمایت می‌کنید که تمام‌قد از این جنایات پشتیبانی می‌کند، فقط نشان‌دهنده‌ی تناقض و اشتباه گرفتن زمین سیاست است. این‌جایی که شما دارید توپ می‌زنید، دروازه‌ها همه به‌سمت خودتان تعبیه شده است.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۴, یکشنبه

این نامه را بخوانید!

در بین چیزهای عجیب و غریبی که این روزها دیدم، این نامه تنها مورد آبرومندانه است که درباره‌ی «انتخابات» جمعه‌ی آینده از منظر تحول‌خواهی نگاشته شده است. من از دایره‌ی این پیشنهاد خودم را بیرون می‌بینم ولی آنرا همخوان می‌کنم، چه‌بسا کسانی بخواهند در چنین طرحی مشارکت کنند و از وجود نمونه‌هایی مانند این مطلع نباشند.

توضیح بیش‌تر درباره‌ی پیشنهاد نیما قاسمی را در این یادداشتِ او بخوانید!

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۲, جمعه

حماسه اساتید

چند روز پیش یک استاد علوم انسانی چیزی نوشته بود که خلاصه‌اش می‌شد «من به حسن روحانی رای می‌دهم ولی این نشد دموکراسی». بامداد امروز استاد دیگر علوم انسانی چیزی مرقوم فرمود که پیام‌ش صراحتاً این بود که «من به حسن روحانی رای می‌دهم و ملت ایران بی‌شعور است اگر چنین نکند». چنین نوابغ خوددرگیر یا خودگم‌کرده‌ای داریم که وضع کشور این است و وضع علوم انسانی‌اش آن.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

طبق طبق


مهم این نیست که درصد مشارکت در واقع چقدر است و در آمار نظام مقدس چقدر. مهم این هم نیست که چه کسی از میان این شش نفر مجری منویات ولی فقیه می‌شود. پس مهم چیست؟ مهم که چه عرض کنم! مصیبت این است که همچنان پاره‌ای از طبقه‌ی متوسط و نخبگانش نشان داده‌اند که در هر فراز می‌روند در جانب جمهوری اسلامی می‌ایستند. اینکه ایستنگاه آنان منجر به ادامه «وضع موجود» می‌شود ناخوشایند است. ولی چرا؟ باید به این اندیشید. چرا این پاره‌ی طبقه متوسط هنوز که هنوز است اپوزیسیون را چیزی بیرون از خودش و زائده‌ای جدا می‌بیند؟ طبقه متوسط تحت چه شرایطی حاضر است اپوزیسیون بشود؟ یعنی همان نقشی که بدبختانه در محرم پنجاه و هفت بازی کرد و باز هم بدبختانه حاضر نشده در این چهل سال به آن بازگردد. بدبختی در پی بدبختی!

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

غلام‌رضا پهلوی


چه انسان متواضع و نیک‌نگر و تیزبین و جاافتاده‌ای! چه آدم نجیب و نجیب‌زاده‌ای! از این واژگان نهراسید! از عبارت‌های شاهزاده و شاهپور و شاهدخت و شهبانو نترسید! از این بترسید که با نام مستضعفان و کارگران و با شعار لغو نظام‌های امتیازورانه بر گرده‌ی من و شما سوار شوند و وجب به وجب خاک کشور را چپاول کنند و امتیاز حیات و ممات‌مان را هم مانند خداوندگار در دست بگیرند و هر بار ما را از ترس مرگ وادار به خودکشی در این سیرک‌های انتخاباتی کنند. یاد شاهپور غلام‌رضا پهلوی گرامی باد.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۸, دوشنبه

عبدالکریم و دموکراسی



نه حضرت استاد! نه برادر! نه پدر! نه روشنفکر جان دینی! شما از دموکراسی همان روز نخست جز همین را برای ملت ایران به ارمغان نیاوردید. پس هیچ تعجب ندارد که به «همین» بچسبید. به اسم مبارزه با استبداد، ایران را از ریل خارج کردید و هنوز هم به اسم عبرت گرفتن از آن پافشاری می‌کنید که ایران خارج از ریل بماند. این رتوریک‌های مغلطه‌بار هم که دیگر مایه‌ی سوگ است تا زهرخند.

پس‌نوشت:
راستی‌آزمایی واقعی و عینی برای مدعیات روشنفکران دینی همین است که می‌بینیم تک تک این‌بار هم به نام اصلاح در خدمت نظام اسلامی قلم می‌زنند. حالا الله، خوابِ محمد بوده یا بیداریِ او فرقی در این ندارد که روشنفکر مملکت از تغییر دست شسته و ملت را به سازش با فلاکت‌بارترین زمانه‌ی خود فرا می‌خواند. البته این نه بدان معناست که روشنفکر غیردینی در خدمت نظام مقدس نداریم که آنرا هم از خوش‌بختیِ مضاعف‌مان داریم.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

جهان غیرغربی به‌مثابه موزه

با دختری که همراه دوست‌پسر گرامی جهانگردی می‌کنند نشسته بودیم در کافه به گپ و گفت و تمرین زبان فارسی-آلمانی، ازش پرسیدم کجاها رو بیش‌تر دوست داشتی، فرمود برزیل و کلاً آمریکای لاتین بدک نیست ولی westernize و غربی‌سازی شده‌اند و چندان برای منِ آلمانی جالب نیست. عوضش کشورهای آسیایی فرهنگ خودشان را دارند و خیلی جذاب‌تر است (خاورمیانه را هنوز نرفته بود). برای مطمئن شدن از مقصودش پرسیدم یعنی منظورت اینه که مثلاً برزیل از ارزش‌های غربی تقلید کرده؟ تایید کرد که بله، از ما تقلید می‌کنند و خب ما می‌ریم جهانگردی که چیزهای جدید ببینیم نه اینکه با نسخه‌ی دستِ دوم خودمون مواجه بشیم. ته‌ش چیه؟ اینکه همین عزیزان می‌رن ایران و از دیدن چادر یه جور ذوق می‌کنن و از حجاب بی‌حجابانه‌ی دخترکان و دلبرکان تهرانی هم یه جور دیگه و به مجموع این فلاکت و سرکوب سیستماتیک و آپارتاید مذهبی می‌گن culture و اصالت بومی و غیره. یادم است که در مستندی درباره‌ی دوران شاه یکی از این تحلیلگران نابغه‌ی غربی گفته بود وقتی که دیدم گیلاس شراب‌ش رو با کارتر در مهمانی تهران برده بالا با خودم گفتم چقدر این آدم نادانه ومردم خودشو نمی‌شناسه و همون روز مطمئن شدم که موندنی نیست و ازین دست مهملات. خب من در اینجور نگاه بیش از تحلیل، آرزو و دلخواه خود غربی‌ها رو می‌بینم. برای اینها کشوری که اکثریت‌ش مسلمانند یعنی کشوری که باید توش قوانین اسلامی که نشانه‌ی فرهنگ و سنت خود باشندگان اونجاست حکم‌فرما و سلطه‌گر باشه. جز این باشه براشون عجیبه و یه جای کار ایراد داره. البته بدبختانه ما هم در انقلاب شکوهمند و سپس اصلاحات بیست ساله ثابت کردیم که درست می‌گفتن. ولی مشکل کجاست؟ اینکه هست/نیست غربی‌ها درباره‌ی خاورمیانه خیلی شبیه باید/نباید است. یعنی صرف توصیف نیست و یه جور توصیه و نگاه هنجارگرایانه توشه. برای خودشون هنجار اینه که ارزش‌های غربی داشته باشن و برای باقی دنیا هنجار اینه که ارزش‌های غربی نداشته باشن وگرنه بورینگ و خسته‌کننده و غیرطبیعی هستند. حقوق بشر هم روی کاغذ جهانیه و اصل و اساسش ربطی به خاورمیانه نداره یا بهتر بگم نباید داشته باشه. شما با یک منبع پایان‌پذیر و یک منبع پایان‌ناپذیر تعریف می‌شید: نفت و اسلام. همین و بس! یا همینید و بس!

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۶, شنبه

دالتون‌ها و سوریه



افتخاری دیگر برای ایرانیان، دست‌پخت نظام مقدس جمهوری اسلامی که بر تارک جبین تشیع ایرانی تا همیشه خواهد درخشید. در مناظرات این شش کوتوله تنها چیزی که مهم نیست جان صدها هزار سوری و آبروی ریخته‌ی ما منفعلان صندوقی و غیرصندوقی است. همگی پاینده باشیم!

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

کرباسچی، سوریه و انتخابات

شش سال بیش‌تر است که سوریه در آتش و خون غرق است آنوقت غلامحسین کرباسچی تازه از خواب بیدار شده و یادش آمده که ضمن پشتیبانی از تقویت شیعیان در کشورهای همسایه، تنها به شیوه‌ی این مقوی‌سازی اعتراض کند. خب شمایی که ذوق می‌کنی از خودت نمی‌پرسی اگر در این سخنان ذره‌ای راست‌منشی بود چرا دم انتخابات بر زبان آورده می‌شود؟ از خودت نمی‌پرسی که نخستین متهم این سخنان خود حسن روحانی است که در مقام رئیس‌جمهور تمام‌قد از دخالت جنایتکارانه‌ی رژیم اسلامی در بحران سوریه حمایت کرده است؟ اصلاح‌طلبان روی وقاحت را سپید کرده‌اند و حتی مدعی چیزی می‌شوند که خودشان مقصر آنند. من به علی خامنه‌ای حق می‌دهم که به این جماعت تنها آب‌باریکه‌ای از تصدی‌های رده‌ی چندم دولتی را عطا کند و صرفاً برای گرم کردن تنور انتخابات از آنان استفاده‌ی ابزاری کند (نقشی که خودشان هم صمیمانه آنرا با حرص و ولع پذیرفته‌اند). اگر شما هم لَختی بیندیشید می‌بینید که به چنین آدم‌های متلون و بی‌پرنسیپی نمی‌توانید اعتماد کنید. اینان در تمام این سال‌ها حامی سیاست منطقه‌ای حاکمیت بوده‌اند و ناگهان به‌نحو موقتی جامه‌ی منتقد به تن می‌کنند. برای همین است که هم اعتماد مردم را از دست می‌دهند و هم اعتماد خامنه‌ای را و از هر دو جا رانده می‌شوند.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

معجزه امام

این چیزی که من می‌بینم فراتر از مصلحت و "عقب‌تر نرویم" و بد و بدتر و غیره است. ما با یک «ایدئولوژی صندوق‌محور» و با یک «ایمان انتخاباتی» روبروییم که بی‌تردید از معجزات نظام مقدس اسلامی است.