Best of all for mortal beings is never to have been born at all. Theognis
۱۳۸۵ بهمن ۲۹, یکشنبه
من مخلوق هستم / من مخلوق نیستم
أنس به نوشتن با نام مستعار در دنیایِ مجازی و هراس ناشی از نوشته‌هایِ منسوب به همان نام در دنیایِ حقیقی، نوعی اسکیزوفرنی به‌بار می‌آورد. لینکِ مستقیم کامنت
مخلوق جان اااااااااااا من مدتهاست منتظر مطلبی از توام.ولی اسمتو در بلاگ رولینگ نمی دیدم و نمی اومدم.میخونم و اگر حرفی داشتم برات می نویسم. من برای حتی دوستان نزدیک ام هم آردس وبلاگ ام را نداده ام.نمی دونم یک هاله مزاحمت خاصی احساس می کنم ایجاد میشه وقتی آدم شناخته میشه که من حوصله شو ندارم.می بینی چیزی می نویسی و بعد آشننایت گوشی رو برمی داره بهت زنگ میزنه و بزور میخواد چیزی رو ازت بیرون بکشه که تو دلت نمی خواد و اصلا لازم نمی دونی بگی و اگر بگی مطلبت دیگه اصلا به درد نمی خوره .انگار به کسی که جوکی برات گفته بگی که جوکت ات را برام توضیح بده و بگو منظور جوک چه بوده.اون قطعیت مورد انتظاری که طرف ازت میخواد و تو نمیخوای به آن گردن بگذاری،نه برای اینکه دوگانه بازی در بیاری بل که برای حفظ حوزه ای که به خواننده تعلق دارد و تو داوطلبانه از تجاوز به این حریم اکراه داری.دیده ای که خیلیها در کتابها ،رمانها و فیلمهایشان خواننده را خل فرض کرده و همه چی را از سیر تا پیاز برنامه ریزی میکنند و نتیجه را هم مشخص و قطعی اعلام میکند،من هم این خاصیت بیان را دوست ندارم و دلم میخواد که طرف مقابل من و من خودم نیز جایی برای اندیشه و برداشت شخصی دیگران باز بگذاریم،در اصل حوزه ای که قابلیت اندیشیدن و چرا گفتن داره همین حوزه عدم قطعیت و ابهام است.بماند قطعیتهای قطعی شده که حسابشان بحث دیگری می طلبد. می گم که الان از خواب بیدار شده ام و همین جوری دارم می نویسم.اگر کلمات یا جملاتم دقیق نیستند ببخشید نی لبک
http://www.youtube.com/watch?v=VCtRZnFpUXA خیلی دوست دارم به این گوش بدی و ببینی اش. ابتدا خیلی کم صحبت داره بعدش آهنگ شروع میشه همیشه که نباید کلمات حرف بزنند. نی لبک
مخلوق جان
پاسخحذفاااااااااااا من مدتهاست منتظر مطلبی از توام.ولی اسمتو در بلاگ رولینگ نمی دیدم و نمی اومدم.میخونم و اگر حرفی داشتم برات می نویسم.
من برای حتی دوستان نزدیک ام هم آردس وبلاگ ام را نداده ام.نمی دونم یک هاله مزاحمت خاصی احساس می کنم ایجاد میشه وقتی آدم شناخته میشه که من حوصله شو ندارم.می بینی چیزی می نویسی و بعد آشننایت گوشی رو برمی داره بهت زنگ میزنه و بزور میخواد چیزی رو ازت بیرون بکشه که تو دلت نمی خواد و اصلا لازم نمی دونی بگی و اگر بگی مطلبت دیگه اصلا به درد نمی خوره .انگار به کسی که جوکی برات گفته بگی که جوکت ات را برام توضیح بده و بگو منظور جوک چه بوده.اون قطعیت مورد انتظاری که طرف ازت میخواد و تو نمیخوای به آن گردن بگذاری،نه برای اینکه دوگانه بازی در بیاری بل که برای حفظ حوزه ای که به خواننده تعلق دارد و تو داوطلبانه از تجاوز به این حریم اکراه داری.دیده ای که خیلیها در کتابها ،رمانها و فیلمهایشان خواننده را خل فرض کرده و همه چی را از سیر تا پیاز برنامه ریزی میکنند و نتیجه را هم مشخص و قطعی اعلام میکند،من هم این خاصیت بیان را دوست ندارم و دلم میخواد که طرف مقابل من و من خودم نیز جایی برای اندیشه و برداشت شخصی دیگران باز بگذاریم،در اصل حوزه ای که قابلیت اندیشیدن و چرا گفتن داره همین حوزه عدم قطعیت و ابهام است.بماند قطعیتهای قطعی شده که حسابشان بحث دیگری می طلبد.
می گم که الان از خواب بیدار شده ام و همین جوری دارم می نویسم.اگر کلمات یا جملاتم دقیق نیستند ببخشید
نی لبک
http://www.youtube.com/watch?v=VCtRZnFpUXA
پاسخحذفخیلی دوست دارم به این گوش بدی و ببینی اش.
ابتدا خیلی کم صحبت داره بعدش آهنگ شروع میشه همیشه که نباید کلمات حرف بزنند.
نی لبک
سلام مخلوق جان
پاسخحذفما هم همچین کم اسکیزوفرنی نداریم همینجوری هم که هستیم !