۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

تراژدی اردوگاه اشرف

جمهوریِ اسلامی در یک آن در چند جبهه می‌جنگد. از یک سو خودش سرکوب و کشتارِ ایرانیان را در خیابان‌های کشور به‌عهده گرفته است و از سوی دیگر این وظیفه را در موردِ اردوگاهِ اشرف به دولتِ عراق واگذار کرده است.
ایرانیانِ ساکنِ اردوگاهِ اشرف با هر باوری که داشته باشند، هموطنِ ما هستند و دولتِ عراق حق ندارد با آنان همچون اسرای جنگی و دشمنان برخورد کند. چه کسی در موردِ کشتارِ وحشیانه‌ی نزدیک به ده نفر از ایرانیانِ ساکنِ اشرف پاسخگو است؟
بازگشتِ سه هزار و پانصد ایرانیِ ساکنِ آنجا نیز در این شرایطِ امنیتیِ کشور به هیچ رو صلاح نیست. این شمار تنِ هر آدمی را می‌لرزاند چرا که کمابیش به شمارِ اعدامیانِ تابستانِ سیاه نزدیک است. اکنون که خامنه‌ای همچون دیوانه‌ای هذیان‌گوی، تیغ در دست گرفته و همه را دشمن می‌بیند و گردن می‌زند، بازگشتِ ساکنانِ اردوگاهِ اشرف یعنی احتمالِ هولناکِ رخدادِ فاجعه‌ای دیگر. در متنِ کیفرخواستِ خامنه‌ای علیهِ ملتِ ایران (که آنان را «دشمن» می‌نامد) نیز به‌روشنی از اتهامِ برخی بازداشت‌شدگان مبنی بر آموزش دیدن از سوی منافقین در اردوگاهِ اشرف سخن رفته است.
هنوز از یاد نبرده‌ایم که چندین ماه پیش پاره‌ای از خانواده‌های دلتنگِ ساکنانِ اردوگاهِ اشرف می‌خواستند برای دیدنِ عزیزان‌ِشان از ایران به عراق بروند اما در فرودگاه توسطِ مزدورانِ رژیمِ اسلامی کتک خوردند و شماری نزدیک به چهل نفر از آنان بازداشت شدند.
مریمِ رجوی که گویا خیلی در این مورد تلاش دارد خود را دلسوز نشان دهد، چرا خودش به عراق نمی‌رود و در کنارِ اعضای سازمانِ خود نمی‌ایستد تا زمانی که وضعیتِ آنان برای پناهندگی به کشوری سوم، روشن و به‌سامان گردد؟ تا چه زمان اعضای سازمانِ مجاهدینِ خلق باید قربانیِ کینه‌ی دیوانه‌وارِ جمهوریِ اسلامی و ندانم‌کاری و عافیت‌طلبیِ رهبرانِ خود باشند؟

۱ نظر:

  1. دست شما درد نکند. چه دلی دارید شماها. من تعظیم می کنم در برابر این همه شجاعت مردان و زنان سرزمینم. من برای همه شما دعا می کنم. این از معدود کارهایی است که می توانم از این راه دور انجام دهم.

    پاسخحذف