۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

Solo

اهمیتِ نگاره‌های تک و تنها در پورن چیست؟ این تصویرها چه چیزی را در ما بر می‌انگیزد؟ اعتراف می‌کنم که جذابیتِ این گونه از ایماژهای پورنوگرافیک برای من بسیار بالاست. اما چرا؟
(1)
چه‌بسا نبود/فقدانِ رقیب یک پاره از این روی‌آوری باشد؛ پس بیننده ساده‌تر می‌تواند خودش را در برابر ببیند و او را طرفِ خودش به‌شمار آورد. چیرگی/سلطه‌ی ما در این وضع بیش‌تر است و در پندارِمان او دست‌یافتنی‌تر.
(2)
ابژه‌ی جنسی در چنین حالتی تنهاست؛ او در موقعیتی قرار دارد درست مانندِ آنچه ما هنگامِ دیدن‌ش در آن هستیم. ابژه‌ی تنها، نیازِ خود را در ما می‌کارد و نیازِ ما را در خود فرآوری می‌کند؛ نیازمندیِ دوسویه حلقه‌ی پیوندِ ما با اوست. ما هر دو تنها هستیم و هر دو نابسنده. پس چه‌بسا هم‌پایگی و همانندیِ ما این برانگیختن را فزونی می‌بخشد.
(3)
ابژه‌ی جنسی در تنهایی‌اش این توانایی را دارد تا ما را هر چه بیش‌تر مخاطبِ خود قرار دهد؛ او تنهاست و ما را فرا می‌خواند. چنین خطاب و فراخوانی در دیگر گونه‌های پورن چندان وجود ندارد.
(4)
ابژه‌ی تنها خیال را ژرفا می‌بخشد؛ پیرامونِ او تهی از تشنگان است و حواسِ ما پرتِ رفتارهای دیگران با او نمی‌شود؛ اینگونه ما یکسره و به‌تمامی بر خودِ او خیره می‌شویم و در خودِ او درنگ می‌کنیم.
(5)
ابژه‌ی منفرد خودکُشنگر و خودبنیاد است. فریبندگی و اغواگریِ چنین تصویری هزاران‌بار بیش‌تر است. او کسی را در بر ندارد چندانکه گویی نیازِ تن را تعلیق کرده تا تو ببینی‌اش. او در فراسوی کشمکش‌های جنسی/تنانه ایستاده و جایگاهِ فرادست‌ش ما را برای برکشیدنِ خویش به‌موقعیت‌ش وسوسه می‌کند. فرجام اما روشن است: به جایگاهِ او نمی‌رسیم و ابژه ما را در فرودستیِ خودمان مچاله می‌کند.


۱ نظر:

  1. از فرجام ِ کار (که مشخص است به قول خودتان) که بگذریم، یک عیب بزرگ دیگر هم دارد که درواقع شاید علت ِ اصلی ِ رسیدن به آن فرجام باشد:
    ذهن ِ کنش‌گر ِ ما انتظار دارد با واکنش‌هایی مرتبط با همان کنش‌ای که خودش انجام داده مواجه شود، اما غالبن این طور نمی‌شود؛ مگر از روی اتفاق.
    این خیلی دامن می‌زند به آن مچاله‌شدن در فرودستی، وگرنه چه بسا یک مکالمه‌ی شهوت‌انگیز که واکنش‌گر ِ زنده و هوشمندی دارد این مچالگی را منتقل نکند یا دست‌کم به این اندازه منتقل نکند.

    پاسخحذف