دوشنبه، 22 اردیبهشت، 1382
ملتی که برای امروز خود ـــ در برابر جهانيان ـــ حرفی برای گفتن ندارد، مجبور است که برای کسب وجاهت و اعتبار، دائما به گذشته خود استناد کند. درست مثل ما ايرانيان که برای زندگی امروز خود هيچ ايده غنی و منسجمی نداريم و مجبوريم دائم از مولوی، سعدی، حافظ و خيام خرج کنيم!!!! واقعا يک ملت چقدر بايد فقير باشد که هنوز بعد از بيست سال نام "مرتضی مطهری" را بعنوان متفکر امروز خود مطرح کند! مطهری متعلق به زمان خودش بود و در آنزمان حرفهای نسبتا مهمی را به اقتضای شرائط روز و فهم خودش مطرح کرد.اما الان بيش از ۲۰ سال از آن سخنان میگذرد و حماقت است اگر کسی مدعی شود که دراين بيست سال نيازهای معرفتی نسل ما تغيير نکرده است. البته اين امر اختصاصی به مطهری ندارد و در مورد برخ متفکران فعلی ما هم سينهچاکانی را میتوانيد بيابيد. مشکل ما ايرانيان آنست که عادت کردهايم در زير علم يک نفر جمع شويم و سينه بزنيم! ما هنوز اين شعور را پيدا نکردهايم که بفهميم نبايد يک شخصيت را تبديل به بت کرد و بعد او را تقديس و پرستش نمود. در غرب، هرگز با متفکرانشان چنين معاملهای نمیکنند. اگر هم همايشی مثلا برای بزرگداشت "جورج ادوار مور" (.Moore,G. E) ـ فيلسوف اخلاق قرن ۱۹ـ برگزار کنند، بهطور جدی به نقد آرای او میپردازند و از اين طريق بزرگترين خدمت را به (مور) میکنند، چون انديشههای او را با اين کار بهخوبی به همه میشناسانند و از آن مهمتر به مردم خود ياد میدهند که هيچ کس هر چقدر هم که بلندآوازه باشد، غيرقابل نقد نيست؛ حرفی که اگر در کشور ما زده شود، نه تنها گناه بزرگی شمرده میشود، بلکه تبعات سنگينی نيز برای قائل آن به همراه دارد!!!!!!!!!!!!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر