يكشنبه، 18 آبان، 1382
«در دين، هر مرتبه از تدين بايد صورت بيانی درخور خود را داشته باشد، که در مرتبهای فروتر معنائی ندارد. آموزهای که در مرتبهای فراتر معنايی دارد، در نظر کسی که هنوز در مرتبه فروتر است باطل و بیاعتبار است، چنين کسی فقط میتواند چنان آموزهای را نادرست بفهمد و، از اين رو، اين کلمات برای چنين شخصی اعتبار ندارند."
ويتگنشتاين ـ فرهنگ و ارزش ـ صفحهی ۳۲ - ترجمه از مصطفی ملکيان
ويتگنشتاين ـ فرهنگ و ارزش ـ صفحهی ۳۲ - ترجمه از مصطفی ملکيان
ويتگنشتاين، معتقد بود که "شيوههای زندگی" (Forms of Life) متفاوتی وجود دارد و کسی که بعنوان مثال در شيوه زندگی A بسر میبرد، نمیتواند با قواعد حاکم بر شيوه زندگی خود، درباره شيوه زندگی B که کسان ديگری در آن بسر میبرند، قضاوت و داوری کند. خود او برخی گزارشات در باب معجزات را مطلقا نمیتوانست باور کند، در عين حال اما میپذيرفت که ممکن است صرف بيان اين قبيل گزارشات برای ديگری موجب باور آوردن باشد به آنچه گزارش بر آن دلالت میکند. پس يک باور دينی میتوانست برای او مخرب، زندگیسوز و مبهم بوده و حتی اساسا آن را دينی نداند، اما همان باور برای ديگری مفيد، زندگیساز و واضح باشد و حتی کاملا ديني. او قطعا ميان دين و خرافه، تمييز قائل بود. بهقول خودش: «ايمان دينی و خرافه، فرق فاحش دارند. يکی از آنها از ترس نشأت میگيرد و نوعی علم کاذب است. ديگری نوعی اعتماد است». اما همانطور که ديديم گاه اين تمييز را با تمييز ميان دو چيزی که آنها را مرتبه فراتر و فروتر میناميد، معادل میگيرد. در واقع تلقی من آن است که در انديشه ويتگنشتاين، "ايمان" امری کاملا شخصی بوده و در باب "ايمان دينی" هر کس تنها از جانب خود سخن میگويد، زيرا ملاکی عقلی و فرا شخصی برای آن وجود ندارد. بنابراين، هيچ کس حق ندارد ديگری را مواخذه کند که: "چرا ايمان نياوردی؟" و يا از کسی مطالبه دليل شود که: "چرا ايمان آوردی؟"
در واقع، اگر امروزه کسانی چون "پلنتينگا" (Alvin Plantinga) از "معرفتشناسی اصلاحشده" (Reformed Epistemology) دم میزنند و از "باورهای پايه"ای دينی دفاع میکنند، میخواهند بيان کنند که يک متدين در وضع و حالی که در آن قرار دارد، گزاره "خدا وجود دارد" برای او از چنان وضوحی برخوردار است که اساسا نمیبايست از او مطالبه دليل شود و با اين تبيين از "باور دينی"، آشکارا تاثير پذيری خود را از ويتگنشتاين نشان میدهند.
نويسنده: Aria
پاسخحذفسه شنبه، 27 آبان 1382، ساعت 23:20
... امير عزيز. اولا خيلی بيخود کردی که خدا حافظی می کنی. يعنی چه؟. تازه داشتی يه سری حرفهای حساب ميزدی. حالا که قراره به جايی برسه. رتتتتق!. برگرد بيا. لوس بازی را بذار کنار. بعدش هم مجبور نيستی هر روز و هر هفته بنويسی. ميتونی ماهی يه بار حرفاتو بنويسی. خدا حافظـ خدا حافظ!. يعنی چه؟
E-mail: وارد نشده است
URL: http://www.jahankhaneh.blogspot.com/
[حذف]
نويسنده: سوفيست
جمعه، 23 آبان 1382، ساعت 1:49
برای آره: از همين ايزوتسو يه کتاب جالب به نام ( مفهوم ايمان در کلام اسلامی) با ترجمه خانم (زهرا پورسينا) توسط انتشارات سروش منتشر شده است. پيشنهاد می کنم که مقدمه مصطفی ملکيان بر اين اثر رو بخونی. چون در زمينه همين تصويرهای متفاوت از (ايمان) در قرآن است و به قول نشريه (کيان) يک پروژه تحقیقاتی بسيار جدی و مفصل هم هست.
E-mail: وارد نشده است
URL: وارد نشده است
[حذف]
نويسنده: آره
پنجشنبه، 22 آبان 1382، ساعت 20:46
سلام. از پاسخت ممنون. معنای لغوی ایمان اعتماد نیست. دست كم من این طور فكر میكنم. اگر عمری باقی بود چیزكی در وبلاگم در این باره خواهم نوشت. اگر هم به سمانتیك ایمان علاقه داری و میخواهی بدانی قرآن ایمان را چه میبیند اتفاقا در این مورد كتاب خوبی هست: خدا و انسان در قرآن نوشتهی توشیهیكو ایزوتسو. كتاب خوبی است. محققانه و با حرفهای تازهیاب. دست كم برای من چنین بود.
E-mail: arebale@yahoo.com
URL: arebale.persianblog.com
[حذف]
نويسنده: سوفيست
پنجشنبه، 22 آبان 1382، ساعت 17:11
برای اهورا اشون: کاملا با سخنانت موافقم چون خود من تا حدی اين روحيه ارشاد را متاسفانه دارم. البته نسبت به گذشته خيلی بهتر شده ام.
E-mail: وارد نشده است
URL: وارد نشده است
[حذف]
نويسنده: سوفيست
پنجشنبه، 22 آبان 1382، ساعت 17:9
برای آره: معنای لغوی (ايمان) گويا چيزی جز همان (اعتماد) نباشد. اما تو می توانی اشکال ديگری مطرح کنی و آن اينکه، ايمانی که فيلسوفان غربی از آن سخن می گويند بيشتر ناظر به ايمان مسيحی است و ايمانی که در اسلام طرح شده با آنچه در مسيحيت آمده متفاوت است و لذا قياس احکامی که بر ايمان مسيحی بار شده بر ايمان اسلامی، امری نابجا و به قول تو خبط فرهنگی است. اما جواب من آن است که در خود قرآن هم تصوير واحد و يکدستی از ايمان ارائه نشده است.( کما که از خدا هم تصوير واحدی ارائه نشده است.) گاه به نظر می آيد که انرا معادل يقين می گيرد و گاه چيزی که از جنس اعتماد و نوعی بی يقينی است. رجوع به آياتی که در اين باب وارد شده مويد سخن من می تواند باشد. البته با کمال تاسف در اين باب ( مانند خيلی موضوعات ديگر ) تحقيقات جدی و عميقی صورت نگرفته است. در ضمن سوال تو نه تنها ابلهانه نبود، بلکه کاملا بجا، عالمانه و بسيار هم مهم بود.
E-mail: وارد نشده است
URL: وارد نشده است
[حذف]
نويسنده: roozbeh
پنجشنبه، 22 آبان 1382، ساعت 15:28
من فکر نميکنم.
E-mail: moosavi_roozbeh@yahoo.co.uk
URL: manifest.persianblog.com
[حذف]
نويسنده: ارش
پنجشنبه، 22 آبان 1382، ساعت 5:52
سلام. با تایید نظر شما از مولانا کمک میگیریم .هر کسی را سیرتی بنهاده ایم/هر کسی را اصطلاحی داده ایم.بدرود
E-mail: sarigol20@yahoo.com
URL: keshtan20.persianblog.com/
[حذف]
نويسنده: sepanta
سه شنبه، 20 آبان 1382، ساعت 19:18
اخ نگو داداش که دلم خونه....يک يارويی با ما بحث انداخت (اون شروع کرد)حالا هرچی من دليل و مدرک و سند ميارم اون ميزنه تو سرمون که نه تو اشتباهی تو فلانی....اين مصداق بارز همون پلی.....هست..شاد باشی
E-mail: sepanta_d@yahoo.com
URL: shahresokhte.persianblog.com
[حذف]
نويسنده: آلاچيق
دوشنبه، 19 آبان 1382، ساعت 23:7
و حالا همين نسل با همين دستان سوخته، آلاچيقی بر پا کرده است تا هر دو هفته يکبار زير سايه اش بنشيند...
E-mail: info@alacheegh.com
URL: alacheegh.com
[حذف]
نويسنده: رضا
دوشنبه، 19 آبان 1382، ساعت 15:19
سلام!عيد سبز ميلاد دومين آفتاب عدالت امام مجتبي را به شما عزيز فرهيخته شادباش مي گويم و آرزو مي کنم به يمن اين عيد عيدانه نصيب همه گردد.بيماران سلامت يابند و بنديان مخصوصا سياسيان و انديشه وران رهايي يابند و هوا آفتابي و حسني شود.
E-mail: وارد نشده است
URL: baniasadi.persianblog.com
[حذف]
نويسنده: ammar
دوشنبه، 19 آبان 1382، ساعت 14:48
من فکر ميکنم منظور ويتگنشتاين از شيوه زندگی (البته بهتره نگم منظور اون بهتره بگم به نظر خودم!!)...ارزشهايی هست که هر کس داره با اون نظام ارزشی زندگی ميکنه...من با اين مورد موافق هستم که هر کس فقط با سيستم ارزشی خودش بايد زندگی کنه ولی خوب دليل بر اين نميشه که اين سيستم ارزشی تغيير نکنه.....در واقع نگرش ارزشی به دنيا غير قابل اجتناب هست ولی من فکر ميکنم و هميشه پيش خودم اين طور فکر ميکنم که بايد از قضاوت ارزشی پرهيز کنيم...حداقل در بيان و اعمالمون اين جوری باشه...به هر حال فکر ميکنم که يه کم از موضوع تو هم خارج شد...در ضمن شما از ياد من خارج نميشی...فقط سرم شلوغه..رويکرد فلسفيتون رو به زندگی تحسين ميکنم...سبز باشی.
E-mail: وارد نشده است
URL: playmaster.persianblog.com
[حذف]
نويسنده: ammar
دوشنبه، 19 آبان 1382، ساعت 14:38
سلام امير عزيز...راستش من که شرمنده هستم...احتمالن بی وفايی از من بوده(از اون صورتها که سرخ ميشه سرش رو پايين ميندازه!!)..عرضم خدمتتون که به خاطر کنکور لامصب هست..خوب دارم برای فوق ميخونم...
E-mail: وارد نشده است
URL: playmaster.persianblog.com
[حذف]
نويسنده: آره
دوشنبه، 19 آبان 1382، ساعت 5:32
سلام. من یك سوال ابلهانه دارم. چرا آن مفهومی را كه پلنتینجا مطرح میكند به ایمان ترجمه میكنیم؟ فكر نمیكنی معنای لغوی ایمان و نیز معنای ایمانی كه (مثلا) در قرآن آمده است بسیار دور از آن مفهومی است كه ویتگنشتاین و پلنتینجا بررسیش میكنند و به همین دلیل نوعی خلط و بعد هم خبط فرهنگی پیش خواهد آمد؟
E-mail: arebale@yahoo.com
URL: arebale.persianblog.com
[حذف]
نويسنده: اهورا اشون
يكشنبه، 18 آبان 1382، ساعت 22:38
درود: منکه فلسفه نمیفهمم؛ امّا اينقدر دريافتهام که حتی طرح برخی ايرادات و سوالات (مثل همان چرا ايمان آوردی؟) برای دستهای از اشخاصِ که استطاعت ذهنی کافی ندارند و با ايمان خود به نوعی آرامش دستيافتهاند، گاه عملی غيرانسانی است؛ چون مايهی سقوط آنان از مرتبهی آرامش میشود. و معمولآ اينرا از باب تذکر به کسانی میگويم که بمحض خواندن يک کتاب و تغيير در عقايد قبلیشان، در صدد ارشاد ديگران برمیآيند! ... کامروا باشی.
E-mail: ahurashavan@bimax.org
URL: myth.persianblog.com
[حذف]