نظام "جمهوری اسلامی" که شما ششمین رئیسجمهور آن میباشید، محصولِ یک پریودِ تاریخی بههمراهِ انبوهی خون، چرک و کثافت میباشد.
این پریودِ تاریخی مانع هرگونه آمیزش و نوزایی در ذهن و ضمیر ایرانی گشته است، حال نامش "دینخویی" باشد یا "دیوپرستی" یا هر چیز دیگر، در نتیجهی نکبتبارش تفاوتی نخواهد داشت.
آقای رئیسجمهور!
از آنجا که شما نه از اسلام سر در میآورید و نه از لیبرالیزم و جز سربازی وفادار برای نظام اسلامی و فقاهتِ قدرتپرستاش نقش دیگری برعهده ندارید، پند و اندرزهایتان نیز در بابِ عالم و آدم چیزی نیست جز پیروی از سیرهی خنزیرهای حاکم بر ایران در نقض حقوق بشر (از روشنفکر تا کارگر) و در عین حال توصیهی مزورانه به جهانیان در رعایتِ این حقوق.
حتما تجاوز به زنان و دخترانِ این مرز و بوم در زندانهای نظام اسلامی و سپس اعدام آنان، نشانی از احترام عمیق حاکمانِ ما به حقوق انسانی بوده است!
بهواقع جز مشتی ابلهِ فرصتطلب همچون کاسترو، چاوز و تروریستهای حماس، چه کسی به مقابلهی کور با آمریکا پرداخته و به دستبوسی رهبرانِ ایران میآید؟
آیا یک دستبوسی، به پرداختِ بلاعوض پنجاه میلیون دلار از سرمایهی ملتِ ایران نمیارزد؟
آیا در آغاز هزارهی سوم بهراستی ایالاتِ متحده در حالِ چپاولِ جهانیان هست یا اینکه بالعکس این دولتمردانِ خردورز هستند که در داد و ستد با آمریکا از سرمایههای مادی و معنویِ آن سود میبرند؟
داستانِ "استعمار" و مبارزه با آن، نوشدارویی ست که خوشبختانه برای "کشیش – قیصر"های ما تاریخ مصرفش دیگر بهسر آمده است.
آقای رئیسجمهور!
چگونه است که دخالتِ ضد انقلاب و بیگانه در انفجار حرم رضوی در اوایل دههی هفتاد و انفجارهای اهواز در آستانهی انتخاباتِ نهم ریاست جمهوری (یادداشتِ محمد در این باره در دسترس نیست و الا لینک میدادم) جای هیچ شک و شبههای ندارد اما حملهی تروریستی یازده سپتامبر محصولِ خدعهی شیطانِ بزرگ بوده و بس؟
بر فرض که در میکونوس شاهدِ دروغین دست و پا کردند، اما آیا واقعهی تروریستی میکونوس کار ج.ا.ا نبود؟
آیا ج.ا.ا با این پروندهی سفید و آبرومندی که در نزدِ جهانیان دارد اساسا در مقامی هست که بتواند دیگران را مدعیانه به پای میز اتهام بکشاند؟
آقای رئیسجمهور!
میدانید تفاوتِ شما با بنیانگذار در چیست؟
در اینکه بنیانگذار زمانی شکستِ قطبِ شرق را اعلام کرد که دههها قبل از آن متفکرانِ روس و غیر روس آن را بیان کرده بودند و گرچه آقای خمینی علیرغم تبلیغاتِ داخلی برای آن نامه، چشمبسته غیب فرموده بود اما لااقل چیزی بر زبان آورد که شواهدش عیان گشته و مدتها قبل پیشبینی آنرا دیگران کرده بودند، در حالی که شما همچون کوری که از نابینای دیگر تقلید کند، از شکستِ لیبرالیزم سخن گفتهاید ولی کاملا بیربط و بیموقع.
آقای رئیسجمهور!
توهم شکستِ لیبرال دموکراسی در بهسامان رساندنِ زندگی جهانیان، نه تنها کوچکترین کمکی به جهانی کردنِ حکومتِ اسلامی شما نخواهد کرد بلکه بهطریق قیاس اولویت، اگر لیبرالیزم نتوانسته زندگی جمعی را بهبود ببخشد یقینا ایدئولوژی اسلامی شما نیز نخواهد توانست چنین کند.
لیبرالیزم پایانِ تاریخ نیست (آنچنانکه آن "هگلی راست" حکم کرد) اما تاریخ نیز به پایانِ لیبرالیزم نرسیده است.
"استبدادِ دینی - مذهبی" و تبعیضهایی که شما در این کشور به پا کردهاید، از منسوخترین نوع آن در جهانِ معاصر میباشد و با این حال سادهلوحانه گمان میکنید که چشم جهانیان به "آپارتایدِ کلیسایی" شما دوخته شده است!
آقای رئیسجمهور!
فطرتهای آلوده و زنگار گرفتهی غیر مسلمانان را از دیدِ اسلام از یاد بردهاید؟
شما بهراستی جهانیان را به کدامین "ریسمانِ مشترک" فرا میخوانید؟ به کدامین باتلاق؟
آقای رئیسجمهور!
تفاوتِ خدای مسیحی با خدای شما در آن است که اولی از زمین به آسمان بازگشت، ولی خدایِ محمد از آسمان به زمین آمد و در قالبِ انسانهایی مسخ شده تجسد یافت و همچنان به فتنهانگیزی و جانستیزی ادامه میدهد.
پ.ن:
رجوع کنید به یادداشتِ دوازدهم June .
ارزش نداره که بخوایی فکر کنی بهش حتی !
پاسخحذفطبق معمول کامل و جامع. همیشه از خوندن نقد هات لذت میبرم.
پاسخحذفلينک هم فيلتر شده
پاسخحذفبهایی که برای ماندن در سیستم باید بدهی.بهایی که همان بودنش است: کل سیستم زندگی هم یکجورهایی معیوب است:یا کامل و درستش همان شکل معیوبش است که رد کردنش غیر از شهامت و آگاهی، انسانیت هم زیاد می خواهد.امیدوارم که مشکلات دانشگاهی حل شده باشد ...مثل رد شدن یک توریست از منجلاب(منزجر کننده است؟)یا من به تحمل شر رضا می دهم اما تاییدش نمی کنم.موفق باشید
پاسخحذفنگین ِ عزیز!
پاسخحذفمشکل ِ دانشگاهی حل که نشده هیچ، بدتر هم شده.
اما من دیگر دچار یک جور حالتِ بی حسی، یا بی خیالی شده ام.
شاید چون کار زیادی از دستم بر نمی آید و آنقدر هم که بر می آید، نمی خواهم انجام بدهم.
لجبازی، بی خیالی و... آخرش کار دستم می دهد.
:(
ممنون از نظر پر مهر شما!
رسالت مند. بسیار رسالت مند. آن قدر که مجبور می شوید نامه ی احمدی نژاد به بوش را هم بی جواب باقی نگذارید.
پاسخحذففاوت خدای مسیحی با خدای آن ها را می توانید از جنازه های قربانیان حکومت های فاشیستی-دست راستی مورد حمایت کلیسا از ایتالیا تا آمریکای لاتین بپرسید.
شما انگار جدا تاریخ به روایت سی ان ان را باور کرده اید.
در فهم تفاوت خداي مسيحي و خداي مسلمان همين بس که نگاهي به متون مقدس اين دو بياندازيم.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفکلنگ جان!
پاسخحذفهمانطور که محمدِ عزیز هم اشاره کرده، میان ِ الله و مسیح ازحیثِ تصویر ایندو در عهدین و قرآن تفاوت هست از زمین تا آسمان.
گرچه این سه دین، همگی ادیانِ توحیدی نامیده شده اند و در سنتِ ابراهیمی قرار دارند و همچنین تجربه های تاریخی مشترکی را از سر گذرانده اند، ولی اساسا سنتِ یهودی – مسیحی با سنتِ اسلامی از حیثِ تصویر خدا و مفهوم ایمان به او با یکدیگر تفاوتهای فاحشی دارند.
مسیحیت امتدادِ تجربه ی یهودی از تاریخ بود و انکشافِ هر چه بیشتر خداوند در متن تاریخ.
البته مسیحیت نیز در کاستن از شعائر و مناسکِ دینی از سنتِ یهودی فاصله می گیرد و فی الواقع در این مسئله، یهودیت و اسلام بسیار به یکدیگر شباهت می یابند.
آنچنانکه "مرادِ فرهادپور" نگرش یهودی را بسط داده است، در آیین یهود مسئله ی اصلی این نبود که خداوند پیامی را از طریق پیام آوری برای مردمان ارسال کند، جز در موردِ موسی آنهم تنها در بخشی از تجربه ی یهودیان از تاریخ، بلکه مسئله ی اصلی پیشگویی تاریخ بود توسط پیشگویان (انبیاء در نزدِ ما) و ایمانِ یهودی هم از طریق دل سپردن به وعده های "یهوه" بود در میثاقی که با "یهود" بسته بود. این تجربه با تجربه ی مسیحی امتداد می یابد و با تبدیل شدنِ عیسی به مسیح، انکشاف و تجلی نفس (خودِ) خداوند در تاریخ کامل می شود.
حال این تصویر را مقایسه کن با آنچه در موردِ الله در قرآن آمده و آنچه محمد بعنوانِ پیام آور از جانبِ او طرح کرده است. اساسا کتابِ مقدس – عهدین – شرح تجلیاتِ الهی ست اما قرآن مستقیما کلام الهی محسوب می شود.
بنظر می آید که جذابیتهای ایمان مسیحی – امید به آینده – و درکِ یهودی از تاریخ – بمثابه ی تجلی قدرتِ یهوه - بمراتب از سنتِ اسلامی عمیقتر، راز آمیزتر و واجدِ ظرفیتهای بیشتری برایِ برخی نگرشهای معاصر می باشد.
و اما آنچه من نوشتم صرفا بیانی بود تمثیلی و استعاره ای در اشاره به جنایاتی که در طولِ تاریخ به نام "الله" انجام گرفته است و الا کارنامه ی مسیحیت نیز در تاریخ به همان سیاهی هست که کارنامه ی اسلام و اشاره به تفاوتِ خدای مسیحی با خدای اسلام در آن بیانِ استعاره ای مطلقا بمعنی چشم پوشی بر جنایاتِ دسته ی اول نبود.
مخلوق گرامي
پاسخحذفخدمتت عرض کنم که من در رشته خدايان و مذاهب بسيار بي سواد
هستم و خوشبختانه در تمامي زندگيم کار خود را بدون دخالت خدا !!!
به پيش برده ام
برايم بود و نبودش فرقي نميکرده ولي فکر ميکنم که اگر وجودي هم
داشته ....زياد علاقه اي به دور و بر من پلکيدن نداشته و مرا تنها رها
کرده بوده چون احتمالا خودش ميدانسته که نزديک من شدن همان و
او را گرفته يک شستشوي حسابي داده و چنان ميچلاندمش که هوس
ايجاد يک بيگ بنگ ديگه را بکنه !!!!!!!
به هر حال با اين بحث شما کاري ندارم ولي جالب است که ماجرائي
را برايتان بنويسم
ديروز غروب که غروب يکشنبه بود براي خريد مقداري ميوه و سبزي
به يک سوپرمارکت بزرگ و طبعا بسيار شلوغ که براي تمامي مليت ها
هم ميوه و سبزي هاي اگزاتيک دارد رفتم
هنگامي که موادي که ميخواستم را در چرخ ريخته و به انتهاي صف
طويل صندوق دار رسيدم جلوي من دو مرد ايستاده بودند که از پشت
مردي مسن و يک پسر جوان قد بلند بودند اين پسر جوان تي شرتي
پوشيده بود که در پشتش پرچم ايران بود و زيرش به فارسي نوشته
بود :
ايرانيان براي حضرت عيسي مسيح
من به محض ديدن اين نوشته با صداي بلند به فارسي گفتم :
- شماها ديگه چه صيغه اي هستيد !!!!!
که هر دو برگشته بالبخند گفتند همين که ميگه ديگه
گفتم يعني شما مسيحي هستيد پدر بالبخند جلو آمد و گفت :
- آري من مسيحي هستم و بلافاصله کارتي از جيب خارج کرد و گفت
- ما از اينجا زياد دور نيستيم و شما تشريف بياريد با هم گپ بزنيم !!!
گفتم - خوب من مسيح که بچه اس خود اون خدا را هم قبول ندارم !!
در پاسخم گفت :
- راستش منم تازه مسيحي شدم
گفتم يعني مسلمان بودي ؟
با لبخندي گفت - آره ولي خيلي هم مسلمان نبودم
گفتم - خوب شما که خيلي هم مسلمان نبودي چرا وقتي خواستي
يه انقلابي بکني خود مذهب را ول نکردي و بجاش رفتي مسيحي
شدي ؟
گفت - راستش خيلي هم مسيحي نشدم ولي خوب اينم يه کاريه
ما ميکنيم
در همين لحظه با صندوق نزديک شده بوديم گفتم
- فکر کنم اگه اين صف يه کمي شلوغتر بود تا به صندوق برسيم شما
با انکار خود خدا !!!! از در بيرون ميرفتيد
خنده پف پفي کرد و پولش رو پرداخت و از در رفت بيرون !!!!!!
ميدوني گاهي فکر ميکنم اين مذهب هم اغلب براي کان وي نينس در
مردم زنده است مث سيبيل گربه ميمونه که اگه بچيني تعادلشون رو
از دست ميدن . از پرچانگي پوزش نانا
نانای ِ عزیز!
پاسخحذفدر موردِ اون آقایی که از اسلام به مسیحیت گرویده و به قول ِ خودش نه اونموقع مسلمان ِ حسابی بوده و نه حالا مسیحی ِ درستی هست، همون که خودش گفته به خوبی بیان کننده ی حال و روزش هست، به قولِ خودش خواسته با تعویض دین یک کاری کرده باشه... همین!
و اما اینکه گفتی مذهب هم اغلب به این دلیل برای مردم زنده است که حکم ِ"تعادل بخش" به زندگی ِ معتقدان به آن را دارد، حرفی ست کاملا صحیح و بجا.
و البته می پذیرم که کسانی هم هستند چون شما که بدون ِ نیاز به چنین خدایی زندگی شان معنای خود را دارد و تعادل اش نیز بر هم نمی خورد.
شاد باشی!
دو دسته نياز به خدا ندارند؛ انسان هاي آزاده و مردان قوي. نخستين دسته چه بسا از خدا بيزار باشند و دسته ي دوم خود بر جاي خدا نشسته اند و سروري را به رغم تمام سختي هاي اش بر بنده گي برتري داده اند.
پاسخحذفاین بی تفاوتی و بی حسی را که خوب می فهمم.همانی که بعد از دو سال هنوز تسویه حساب دانشگاهم را نیمه کاره گذاشته !!!ظاهرا هرکه بامش بیش دردش بیش تر!امیدوارم که ماستمالی شود هرچه هست(که بهتر از آن نمی شود اسمش را گذاشت.چون درست که نمی شود بهرحال)موفق باشید
پاسخحذفکلنگ جان!
پاسخحذفدر موردِ طعنه ی حضرتعالی در بابِ "رسالتمندی" فراموش کردم بگویم که این حالت - بر فرض وجود - هیچ اختصاصی به من و امثالِ من ندارد بلکه خودِ سرکار هم در ماجرایِ دستگیری رامین جهانبگلو، آنچنان احساس وظیفه کردید که نتوانستید سکوت پیشه کنید و "رسالتِ تاریخی" خویش را در نقدِ "انحصاری بودنِ نگرانی های بین المللی تنها برایِ روشنفکران" به انجام نرسانید.
اگرچه دهان به دهان کردن با سمپات يک بچه باز ساديست !!!!
پاسخحذفبرايم نهايت افت را دارد ولي بد نديدم که به اين مرتيکه کلنگ
به دستي!! که يک باز برايش نوشتم کلنگ را زمين نهاده و بجايش
بيل و چنگکي به شيوه جنبش دهقانان به دست گيرد پاسخي
بدهم .
تو مردک الدنگ هرکه هستي ؟ مهم نيست ادعاي چپ بودن تو
حتي متعلق به چپ مدرن هم نيست حتي متعلق به چپ سبک
حزب توده هم نيست عمو بيل به دست !!!
چپي تو به سبک مائوئيست هائي است که با محاصره شهر ها
از طريق دهات !!!!! به قدرت رسيدند و ابتدا هرچه گند و گه
دهاتي بود با خود به قدرت برده و سپس با اتکا به همان روستائيان
هر گهي که خواستند با شهر وندان چين خوردند و هنوز ادامه ميدهند
پس تو ريشه اي با رژيم اسلامي يکي هستي و شکي در اين نيست
ريشه هاي هر دو از دهات است
حال اگر با نفوذ يکي از همان عمو هاي سببي و نسبي در امريکا هستي
هيچ و مطلقا دليلي بر اين نيست که تو شهروند شده اي پريود.
خوب بسيار طبيعي است که تو فوکوس خود را بيش از هر چيز بروي
جنايتکار بودن امريکاي جهانخوار بگذاري مگر نه ؟
تهديد جانيان اسلامي تهديد چين هم هست مگر شماها با هم خواهر
خوانده نشده ايد در اين بيست و هفت سال ؟
مگر اساسا بودن امثال تو در کانادا و رفقاي دو جنسيتي زن و مرد باهم
تو در کانادا مفهومي جز منافع توي چپ مائوئي هم ريشه با رژيم اسلامي
ايران دارد ؟
خوب طبيعي است که امثال تو شبح و مخلوق و بگير و برو را مسخره
کنند و روابط حسنه با مزدوري چون اميد ميلاني داشته باشند !!!!!!
ميداني عمو تو جان به جانت کنند ذهني يک خيار چنبر کار سر جاليز
بيش نيستي
برو بيلت را بزن حال به زمين هاي پسته رفسنجاني يا به وسط لنگ
زنان لزبين دور و بر خودت
برات صرفه اش بيشتر است به ولاي همون جاني بچه باز رفيقت . نانا