۱۳۸۵ اسفند ۱۴, دوشنبه

پرده‌ی آخر

بلاهت وقتی ژستِ زنانه به خود بگیرد، سانتیمانتال می‏‌گردد و به‌همان میزان هم ابلهانه‌تر.
لینکِ مستقیم کامنت

۷ نظر:

  1. اگر سر و کله های ات با جمعی ابله منجر به نگارش چنین جمله ای شده پس کاری درست بوده است.

    پاسخحذف
  2. اولا اي خلبان خاک بر سر
    تو چرا هيچ نمي نويسي مرتيکه ؟؟
    خجالت بکش از خودت ...حيا کن از خودت
    چرا ؟
    خودمم نميدونم ؟؟؟؟؟
    منظورم اين بود که بردار يکه مشت چرت و
    پرت بينيويس بابا

    و اما اي مخلوق گرامي

    جانم برايت بگويد که اين پيام مرا بايد با رمز و راز
    دريافت کني
    زيرا نميخواهم دو باره دست خط نازنينم را پاک کني
    به ولاي پاک کن !!!!!

    من از روز اول به اين نتيجه رسيده بودم که انسان هائي
    هستند در زندگي که نميتواني با آنان بحثي کني
    زيرا گفتگو با يک شخص حتما بايد براي خود يک بيس هائي
    داشته باشد

    منظورم اين است که تو مثلني با يک آفتابه دار مسجد يا
    تکيه دور افتاده اي در جائي در ايران حتي نميتواني از
    محسنات لوله شلنگ کشي و سلامتش به جاي آفتابه
    سخن بگوئي که !!!! زيرا
    ماهيت و چيزي که اين فرد است يعني همون آفتابه را
    پر و خالي کردن و به دست مشتري(( خدا ))دادن

    از براي من افرادي که اينجا ميشناسم عده محدودي همون
    آفتابه بيار- ببر تکيه هستند
    حالا فرض کن بوي ادکلن نينا ريچي يا چه ميدانم آراميس بدهند
    فرقي نميکند
    در نيويورک باشند يا سوئد يا لندن يا هلند يا توکيو يا کولي در به در

    بابا اينا منتالي ...به نظر من همه شون آفتابه گير بوده اند در تمامي
    زندگي
    حالا يا توي تکيه سازمان زنان
    يا تکيه روزنامه نگاران
    يا تکيه فيلسوفان
    يا تکيه مجريان
    يا تکيه وبلاگ نويسان

    قربانت گردم موضوع اين آفتابه گيري است يعني تو فقط يک سري
    چرت و پرت واسه خودت حفظ کرده اي
    خوب کرده باشي عيبي ندارد دلت خوش است

    ولي وقاحت اين جاست که مردم ديگر را خر فرض کرده و اين حفظ
    کرده شدني ها را در ( بحث و گفتگو ) به کار برده و ادعا هم دارند

    اينجاست که بايد گفت خفه برو آفتابه ات را پر و خالي کن الاغ

    اميدوارم رمز و رازم !!!!! را گرفته باشي و اين پيام جگر خراش را
    ديگر پاک نکني داغت به دلم مانده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!نانا

    پاسخحذف
  3. مخلوق جان! كج فهمي ما را ببخشيد اما والله به خدا نمي فهميم چي فرموده ايد. ديگه شرمنده ديگه! :) نمي شد به زبون ... بگين ما هم سر درآريم ؟

    پاسخحذف
  4. زیتونِ عزیز!
    عناوین ناخودآگاه در ذهنِ من نقش می بندند. پرده یِ آخر شاید اشاره ای باشد به بکارتِ فاهمه یِ برخی زنان که گویا هرگز از بین نمی رود. پرده ای که اگر مثلِ آن پرده یِ مادی/طبیعی زائل میشد می توانست از برخی نابخردی هایِ زنانه جلوگیری کند. البته این بکارتِ فاهمه اختصاصی به این جنس ندارد و میانِ زن/مرد مشترک است.

    شیرین عزیز!
    راستش چون این جمله کمابیش جلوه ی زن ستیزی به مخلوق داده بهتر است توضیحی را که به یکی از دوستان گفته بودم در اینجا نیز بیان کنم:
    بحث بر سر بلاهت است.
    در ژست ِ زنانه اش "ضعف" بیشتر جلوه دارد و در ژستِ مردانه اش "قدرت"، اما هر دو به همان میزان که ضعیف/قدرتمند جلوه می کنند، ابلهانه تر هم خواهند بود.
    این چیزی ست که از همان زمان که آن جمله در ذهنِ من نقش بست، این رویِ سکه اش هم در ذهن ام آمد.
    خلاصه هر نوع زن ستیزی به شدتِ هر چه تمام تر انکار می گردد.
    :)

    پاسخحذف
  5. مرسی مخلوق عزیز! خیالم رو راحت کردین :)

    پاسخحذف