بهیقین در محدودهی آگاهیِ من تابهحال کسی چنین زلال و جسورانه پدر و مادرش را داوری نکرده که من و تو کردیم. در این نامهها حسی از اعتماد، خودفرمانروایی و تحلیلِ بیرحمانه و همهنگام نوستالژیکِ واقعیتی بهنامِ «خانواده» موج میزند که برایِ من هیچگاه فراموششدنی نیست.
تو معجونی از انسانیت، نبوغ و احساسی!
میدانم که چهبسا هرگز نتوانیم در دنیای بیرونی دیداری داشته باشیم. اما میخواهم این را بدانی که در دنیای واقعی، دوستی به عزیزی و یگانگیِ تو نداشتهام.
تو معجونی از انسانیت، نبوغ و احساسی!
میدانم که چهبسا هرگز نتوانیم در دنیای بیرونی دیداری داشته باشیم. اما میخواهم این را بدانی که در دنیای واقعی، دوستی به عزیزی و یگانگیِ تو نداشتهام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر