۱۳۸۷ اسفند ۳۰, جمعه

بهار انسانی


خزانِ انسانیِ ما دیری ست بر جانِ‌مان چنگ می‌زند.
بهارِ ما هنوز فرا نرسیده است.
بهارِ ما نوزاییِ انسانِ ایرانی،
کندنِ رختِ زشتِ آيينِ بردگی از تن
و آفرينشِ برگی نوین از تاریخِ این سرزمین است.
امید تنها و تنها ره توشه‌ی ماست؛
امید به رهایی از خودکامگیِ خودخواسته،
امید به روزِ آزادی،
و امید به دگرگونیِ جان و جهانِ ایرانی.
نوروزِ باستانی فرخنده باد!

۲ نظر:

  1. اما من نه فقط صفحه ی تو را به راحتی می بینم بلکه برای تو به راحتی هنم پیغام می گذارم مخلوق گرامی
    باید بود و باید بود و باید بود... برای آغاز همان فصل نوینی که از آن گفتی... باید به دنبال بهار انسانی بود. بهار طبیعت خود هر ساله می آید...
    سال نو خجسته
    امیدوارم برای تو، من، و تمام ایران سال گشوده شدن گره های کور باشد...

    پاسخحذف
  2. ممنونم نیمایِ عزیز!
    شادمانم که این سرا هنوز برایِ تو مسدود نشده است!
    نوروزِ تو نیز فرخنده باد!
    با آرزویِ بهروزی!

    پاسخحذف