از آنجا که عشق و علاقهی من به فیلمهای پورن بر دوستانِ دیرینِ این سرا پوشیده نیست و باز از آنجا که چندی ست اهمیتِ روایت (Narration) در اینگونه فیلمها نزدم برجسته و چگونگیِ داستانِ فیلم سنجهی ارزشگذاریِ تولیداتِ پورن گردیده است، چه همانطور که خیال باید تفاوتی با واقعیت داشته باشد فیلمِ پورن نیز باید با آنچه آدمها در دنیای واقعی انجام میدهند تفاوت داشته باشد، همهی شما خوانندگانِ گرامی و فرهیختهی وبلاگِ مخلوق را به دیدنِ شاهکارِ «دزدانِ دریایی» با بازیِ خوبِ (بازیگرِ فیلمهای پورن) ایوان استون در نقشِ کاپیتان ادوارد رونالدز فرا میخوانم!
در این بهراستی «فیلمِ سینمایی – پورن»، بانوانِ بازیگر همگی پورناستارهای سرشناسِ جهان هستند و از همه مهمتر اینکه بلادونای من هم در آن نقش بازی میکند؛ فیلمی کمدی با داستانی که بسیار زیبا طرحریزی شده و دستِکم آمیزشِ تخیل و تکنیک در آفرینشِ صحنههای آن دیدنی و ستودنی است!
در این بهراستی «فیلمِ سینمایی – پورن»، بانوانِ بازیگر همگی پورناستارهای سرشناسِ جهان هستند و از همه مهمتر اینکه بلادونای من هم در آن نقش بازی میکند؛ فیلمی کمدی با داستانی که بسیار زیبا طرحریزی شده و دستِکم آمیزشِ تخیل و تکنیک در آفرینشِ صحنههای آن دیدنی و ستودنی است!
چنانکه آیدینِ آغداشلو بهدرستی گفته بود، زمانی آدمها گمان میکردند که تولیداتِ پورن جامعهی بشری را واژگون خواهد کرد و انسانها را به آستانهی دیوانگی خواهد کشاند، اما اکنون هر روزه بسیاری از این فیلمها ساخته میشود و بشریتِ همیشه عزیز نیز به زندگیِ خود ادامه میدهد و از اساس هنگامی که آدمی برخی از این فیلمها را میبیند، خندهاش میگیرد.
بهگمانِ من او به فرازِ مهمی اشاره کرده است. سویهی کمیکِ فیلمِ پورن یکی از مهمترین ویژگیهای آن است که گمان میکنم نزدیکی و پیوستگیِ معناداری با همین سویهی کمیک در خودِ سکس دارد. خودِ این کاری که میانِ زن و مرد انجام میگیرد بامزه و خندهدار است. افزارهای جنسیِ زن و مرد و پیچیدنِشان در یکدیگر چنان هارمونیِ شگفتانگیزی دارد که خندهی از سرِ ستایش هر بینندهای را بر میانگیزد. تنها کاری که فیلمهای پورن میکنند آن است که با نوعِ خاصی از داستاننگاری، بر این سویهی کمیک میافزایند.
من باور دارم که یکی از تاثیرهای مهمِ فیلمهای پورن فریاد زدنِ نازِ وجودِ زن در جهان است. میدانید؟ گویا زیباییِ زن و نازِ وجودِ او در هیچ موقعیتی همچون سکس آشکار نمیگردد و بهچشم نمیآید. فیلمِ پورن، این اندرونیترین کارِ آدمیان در جهانِ سنت را به بیرونیترین صحنه در جهانِ مدرن کشانده است (گمان نمیکنم کسی واقعیتر بودنِ سکسِ فیلمهای پورن را نسبت به فیلمهای سینمایی نپذیرد. در واقع فیلمِ پورن تنها موردی ست که ما بهعنوانِ تماشاگرِ آنچه پیش از این ضبط شده و اکنون بر صفحهی نمایشگر نقش بسته، باور میکنیم که حقیقتاً چنین چیزی رخ داده است).
میماند مشکلِ باورپذیرنبودنِ روایتِ فیلمهای پورن که ما در بسیاری موارد داستانِ طرح شده در اینگونه فیلمها را باور نمیکنیم و این بهگمانم بیشتر به خودِ ویژگیِ پورن بودنِ این فیلمها باز میگردد تا کاستیِ کارگردان و نویسنده در روایتگری. چرا که نامِ چنین فیلمی خودش پیشاپیش میگوید که چه چیزی بناست رخ بدهد و طبعاً با وجودِ چنین دانشِ پیشینی، روایتِ داستان نفوذ و اثرِ خود را تا حدِ زیادی نزدِ بیننده از دست میدهد.
واپسین کاستیِ بنیادیِ فیلمِ پورن آن است که در بیشترِ حالات، تصویری مکانیکی و انسانزداییشده از رابطهی جنسی بهدست میدهد (این آسیب بسیار شبیه به آسیبِ رابطه با روسپیها است)، که مهمترین نمودش در سادهانگاری نسبت به روابطِ انسانی و فرجامباوریِ کامخواهانه نسبت به برقراریِ رابطه با زنان است. اگر انس به تولیداتِ پورن (شبیهِ انس به روسپیها) با قطعِ رابطهی انسانی و عاطفی با جنسِ زن همراه شود، بهمرور فرد را چنان ایزوله، تنها و سرگردان میسازد که توانِ ابرازِ مهر و ایجادِ ارتباطِ احساسی با زن را از او خواهد گرفت و از او یک اختهی عاطفی (دیلدوی مکانیکی) خواهد ساخت.
میماند مشکلِ باورپذیرنبودنِ روایتِ فیلمهای پورن که ما در بسیاری موارد داستانِ طرح شده در اینگونه فیلمها را باور نمیکنیم و این بهگمانم بیشتر به خودِ ویژگیِ پورن بودنِ این فیلمها باز میگردد تا کاستیِ کارگردان و نویسنده در روایتگری. چرا که نامِ چنین فیلمی خودش پیشاپیش میگوید که چه چیزی بناست رخ بدهد و طبعاً با وجودِ چنین دانشِ پیشینی، روایتِ داستان نفوذ و اثرِ خود را تا حدِ زیادی نزدِ بیننده از دست میدهد.
واپسین کاستیِ بنیادیِ فیلمِ پورن آن است که در بیشترِ حالات، تصویری مکانیکی و انسانزداییشده از رابطهی جنسی بهدست میدهد (این آسیب بسیار شبیه به آسیبِ رابطه با روسپیها است)، که مهمترین نمودش در سادهانگاری نسبت به روابطِ انسانی و فرجامباوریِ کامخواهانه نسبت به برقراریِ رابطه با زنان است. اگر انس به تولیداتِ پورن (شبیهِ انس به روسپیها) با قطعِ رابطهی انسانی و عاطفی با جنسِ زن همراه شود، بهمرور فرد را چنان ایزوله، تنها و سرگردان میسازد که توانِ ابرازِ مهر و ایجادِ ارتباطِ احساسی با زن را از او خواهد گرفت و از او یک اختهی عاطفی (دیلدوی مکانیکی) خواهد ساخت.
در همین زمینه:
پیشپردهی رسمیِ «دزدانِ دریایی» / یوتویوب
پسنوشت:
ماجرای نمایشِ «دزدانِ دریایی» در دانشگاهِ مریلند و دخالتِ مجلسِ سنا و در نهایت جلوگیری از نمایشِ فیلم و البته اعتراضِ دانشجویان به این تصمیم را میتوانید در واشنگتنپست بخوانید. حتی سناتور اندرو پی. هریس این فیلم را «شوکهآور» خواند و پیشنهادِ تصحیحِ بودجه را طرح کرد: برای هر دانشگاهِ عمومی که چنین نمایشی را برگزار کند، جریمهای شاملِ کسرِ بودجه در سالِ آینده تعیین شود.
این داستان از این جهت شایستهی درنگ است که بسیاری از استدلالهای موافقان و مخالفان برایِ ما آشناست و نشان میدهد که حساسیتِ مثبت یا منفی نسبت به پورن و کشمکش بر سرِ آن، تنها مختصِ مردمانِ خاور نیست. به نمونههایی از این دلایل اشاره میکنم:
لیز سیاولینو دانشجوی سالِ دومِ فعال در گروهِ دانشجوییِ «فمینیزم بدونِ مرز» در مخالفت با تصمیمِ مسوولانِ دانشگاه و سنا چنین میگوید: «من بهراستی گمان نمیکنم که دولت باید بهوسیلهی قدرتِ بودجه بر ما زورگویی روا دارد.»
حتی آرون تیتوس از سازمانِ «همبستگیِ مریلند علیهِ پورنوگرافی» نیز باور دارد که گرچه نتیجه [لغوِ نمایش] خوب بود اما استدلالِ مسوولان نادرست بوده است. «دانشگاهِ مریلند باید به قدرتِ باور پاسخگو باشد نه به قدرتِ دارایی.» او چنین ادامه میدهد: «من با دانشگاه سر و کله زدم تا از راهِ جستاری پیرامونِ زیانهای پورنوگرافی [با این مسئله] مواجه شود.»
اما استدلالِ سناتور هریس همان سخنی ست که بسیاری از افرادِ جامعهی ما نیز همنوا با او به زبان میآورند:
«پورنوگرافی خندهدار نیست، زهرآلود است.»
در پایان سخنِ یکی از سناتورهای مخالف تاملبرانگیز است و با فرازِ پایانیِ نوشتارِ من نیز همخوان:
«پورنوگرافی مردان را نسبت به زنانی که دلربایی میکنند اما همخوابگی را برنمیتابند، بیشتر برآشفته میسازد.»
ماجرای نمایشِ «دزدانِ دریایی» در دانشگاهِ مریلند و دخالتِ مجلسِ سنا و در نهایت جلوگیری از نمایشِ فیلم و البته اعتراضِ دانشجویان به این تصمیم را میتوانید در واشنگتنپست بخوانید. حتی سناتور اندرو پی. هریس این فیلم را «شوکهآور» خواند و پیشنهادِ تصحیحِ بودجه را طرح کرد: برای هر دانشگاهِ عمومی که چنین نمایشی را برگزار کند، جریمهای شاملِ کسرِ بودجه در سالِ آینده تعیین شود.
این داستان از این جهت شایستهی درنگ است که بسیاری از استدلالهای موافقان و مخالفان برایِ ما آشناست و نشان میدهد که حساسیتِ مثبت یا منفی نسبت به پورن و کشمکش بر سرِ آن، تنها مختصِ مردمانِ خاور نیست. به نمونههایی از این دلایل اشاره میکنم:
لیز سیاولینو دانشجوی سالِ دومِ فعال در گروهِ دانشجوییِ «فمینیزم بدونِ مرز» در مخالفت با تصمیمِ مسوولانِ دانشگاه و سنا چنین میگوید: «من بهراستی گمان نمیکنم که دولت باید بهوسیلهی قدرتِ بودجه بر ما زورگویی روا دارد.»
حتی آرون تیتوس از سازمانِ «همبستگیِ مریلند علیهِ پورنوگرافی» نیز باور دارد که گرچه نتیجه [لغوِ نمایش] خوب بود اما استدلالِ مسوولان نادرست بوده است. «دانشگاهِ مریلند باید به قدرتِ باور پاسخگو باشد نه به قدرتِ دارایی.» او چنین ادامه میدهد: «من با دانشگاه سر و کله زدم تا از راهِ جستاری پیرامونِ زیانهای پورنوگرافی [با این مسئله] مواجه شود.»
اما استدلالِ سناتور هریس همان سخنی ست که بسیاری از افرادِ جامعهی ما نیز همنوا با او به زبان میآورند:
«پورنوگرافی خندهدار نیست، زهرآلود است.»
در پایان سخنِ یکی از سناتورهای مخالف تاملبرانگیز است و با فرازِ پایانیِ نوشتارِ من نیز همخوان:
«پورنوگرافی مردان را نسبت به زنانی که دلربایی میکنند اما همخوابگی را برنمیتابند، بیشتر برآشفته میسازد.»
خب به قول حافظ این چنین پرده برانداختهای ! و من نمیدانم براستی یعنی چه و مقصود چه بوده در سر آن قطره محال اندیش!
پاسخحذفیک نکته بگویم و امید دارم که خاطری پریشان نشود. من ترویج نفاق و یا خودسانسوری نمیکنم اما این روزها در مملکت ما به بهانه همین موضوعات پورن در اینترنت و امثالهم، عدهای را گرفتهاند و بعید نیست که در پی آن محدودیتهای دیگری هم پیش آید. البته میدانم که به این بهانه نمیتوان خودسانسوری کرد اما شاید بشود کمی ملاحظه کرد. از سوی دیگر وبلاگ تو هم به تازگی فیلتر شده و این دوباره، از منظر آن فیلتر کننده، برگ دیگری از حقانیت تصمیمات آنهاست. بازهم تاکید میکنم که از منظر آنها نگاه کن که پورن پایان دنیاست... صحبت شاید کمی فقط بر سر زمان است. آخر تو میدانی و من میدانم و خوانندگان دیرینه این سرا که آخر پورن نه آن چیزی است که نقش خیالی بکشد، یا فال دوامی بزند و یا پناهگاهی باشد و یا حتی گریزگاهی... تنها یادآور دردآور یکی دیگر از نابسامانیهای ماست، این یکی در حیطه جنسی که البته کم ساحتی نیست...
از آن مصلحت جویی بالا که بگذریم، فکر کردم که از پورن چه انتقادی بکنم که از نگاه و نگرانی تو دور نباشد و به این جا رسیدم که پورن هر چه هست و نیست، امروزه یک وجه روشن دارد که میدانم تو نمیتوانی با آن موافق باشی و ان اینکه پورن خشونت است. آن چه امروزه نمایش داده میشود و در هر مرحله پیشتر میرود فقط خشونت است، سکس نیست و البته که در دراز مدت این الگوها در جامعه شکل میگیرد و به نظر من نابسامانیهای دیگری را خصوصا در جوامع ما شکل میدهد. آن پسر شانزده ساله در آن پورن فقط کمدی و خنده نمیبیند بلکه آن را الگوی رابطه جنسی خود میگیرد... به نظر من اینگونه میآید و بهرحال من در این خصوص تخصصی ندارم...
دوستِ گرامی!
پاسخحذفممنون از رویکردِ انتقادی و اینکه خود را در این سرا سانسور نمیکنید!
اما در بابِ آنچه نوشتهاید با شما هماواز نیستم:
1. اینکه فیلترچیان با دیدنِ این یادداشت به حقانیتِ تصمیمِ خود ببالند اهمیتی ندارد. من پیش از این هم دستِکم دو یادداشتِ دیگر در این زمینه نوشتهام که با همین برچسبِ «تاملاتِ مربوط به پورن» طبقهبندی شده است. از اساس حضورِ ما در دنیایِ مجازی برایِ آن بود که آنچه در بیرون از این جهان نمیتوانستیم بگوییم را بر زبان آوریم. اگر قرار باشد که در اینجا هم گاهی مصلحتسنجی کنیم و خودسانسوری در پیش گیریم، دیگر هیچ توجیهِ عقلانی برایِ ادامهیِ نوشتن در وبلاگ وجود نخواهد داشت. اینجا هیچ خطِ قرمزی از آنگونه که پسندِ جمهوریِ مقدس است، وجود ندارد. فیلترچیان در هر صورت کارِ خود را میکنند و وظیفهیِ خود را انجام میدهند و باور دارم که ما هم باید چنین کنیم. به سنجهیِ «بالاتر از سیاهی رنگی نیست» اگر تا پیش از فیلترشدن کوچکترین نگرانی و پرهیزی از طرحِ برخی موضوعات داشتم (که نداشتم) زین پس با خیالی آسودهتر مینویسم. گرچه چنانکه گفتم رویکردِ سانسورچیان تاثیری در چگونگیِ نوشتههایِ من نداشت و فراموش نکنیم که من پیش از این نیز تجربهیِ فیلترشدن داشتهام. یادآوری میکنم که چنین مصلحتسنجیهایی خواه ناخواه در راستایِ اهدافِ جمهوریِ اسلامی در همگانی ساختنِ هراس و خودسانسوری است و بهفرجام خشنودی و کامیابیِ سانسورچیان را در درونیساختنِ سانسور در پی خواهد داشت. در کل باور دارم که بازی کردن با کارتهایِ حریف پایانی جز بازندگی ندارد.
2. گمان میکنم حتی اگر با ملاکِ حضراتِ سانسورچی پیش برویم باز هم یادداشتهایی از این جنس نمیتواند در ردهیِ کارهایی باشد که در سایتهایِ بهظاهر نابود شده انجام میگرفت. اینجا نه تصویرِ پورن وجود ندارد و نه فیلمِ پورن بلکه گاه با توصیف و البته بیشتر با تحلیلِ پدیدهیِ پورن روبرو هستیم که در فرازهایی نیز بهروشنی رهیافتی انتقادی دارد. حتی من در یادداشتی در موردِ «بلادونا» سادهترین نگارهیِ او را برگزیدم، آنهم نه از ترسِ هیچ سانسورکنندهای که آگاهانه و از برایِ تاکید بر خودِ شخصیتِ انسانیِ یک پورناستار جدا از جاذبههایِ جنسیاش چنین کردم.
3. من واقعاً نمیپذیرم که تولیداتِ پورن همگی با یک چوب رانده شوند. نمیفهمم چرا «خشونت» را ذاتیِ اینگونه فیلمها دانستهاید. چرا که از نظرِ من تولیداتِ پورن دستهبندیهایِ گوناگون دارد. مهمترین و نخستینِ آن، تولیداتِ قانونی و غیرِقانونی است. روشن است که من از پورنِ قانونی و معتبر سخن میگویم که طبعاً تمامیِ پورناستارها در همین رده جای میگیرند. دزدیِ کودکان و نوجوانان از سرزمینهایِ فقیر و به بردگیِ جنسی گماردنِ آنان غیرانسانی ست و از بحثِ من بیرون. دستهبندیِ دیگر پورنهایِ آموزشی و تفریحی است. نیز پورنهایِ متعارف و غیرمتعارف همچون فتیش و مشابهِ آن.
اما اینکه گفتهاید «پورن خشونت است» را نمیتوانم بفهمم و آن مقدار هم که میفهمم، نمیتوانم بپذیرم. خشونت و تبلیغِ آن البته که بد است اما خوب است تعریف کنیم به چه معنی پورن خشونت است اگر واقعاً باشد!
گونهای خشونت و شدتِ رفتار در ذاتِ سکس وجود دارد که پورن از آنجهت که پورن است ناگزیر از بهنمایش گزاردنِ آن است. در اینجا بد نیست به ریشهیِ لغویِ «کُس» اشاره کنم. این واژه از مصدرِ کَسَّ یَکُسُّ کَسًّا الشَّیءَ آمده بهمعنایِ «آن چیز را کوبید تا خوب نرم شود». گرچه برخی این واژه را از اصل فارسی دانستهاند که معرب گردیده اما بهترین شاهدِ عربیبودنِ آن فارغ از انبوهِ شعرهایِ عرب در این مورد، همین منشاءِ لغویِ درستِ واژهیِ کُس از کس یکس است بهمعنایِ کوبیدنِ سخت و محکم. «وجهِ تشابه هم همین است که در هنگامِ آمیزش آن را بشدت میکوبند و به آن ضربه میزنند.» (رک: المنجد، عربی بهفارسی، ترجمهیِ محمد بندرریگی، جلدِ دوم، حرفِ کاف، صفحهیِ 1580)
چنانکه میبینید زبان با واقعیت هماغوشی دارد و در هر حال اگر مرادِ شما از خشونت همین است که بدونِ آن سکس بیمعنی میشود، از نظرِ من وجودش در فیلمِ پورن نه تنها زیانی ندارد که ناگزیر است.
اما اگر مقصود برخی از انواعِ سکس همچون فتیش باشد باید بگویم که من در این موارد بیشتر بر طبیعتِ شخصیِ هر کس که گرایشِ او را در نهایت رقم خواهد زد پافشاری میکنم تا ماجرایِ تبلیغات و القا و آموزش و مشابهِ آنها. فرض کنیم گرایشِ درونیِ کسی سادومازوخیستی باشد، آنگاه او خواه ناخواه و در پایان به نوعِ فتیش گرایش خواهد داشت و از سکسِ کثیف، نامتعارف و همراه با شکنجه لذت خواهد برد. حال اگر شما چنین کسی را بارها و بارها نسبت به سکسِ متعارف آموزش دهید، باز هم ثمری نخواهد داشت. وارونهیِ این فرض نیز درست است. من گمان نمیکنم اگر کسی گرایش به سکسِ متعارف داشته باشد، بتوان با آموزش و تبلیغات سکسِ سادومازوخیستی در قد و قامتِ فتیش را در او درونی ساخت.
چنانکه شاید از این سطور بتوان دریافت، من در موردِ سکس و گرایشهایِ جنسی چندان به اخلاقگراییِ عرفی باور ندارم و «انحرافِ جنسی» (Sexual Perversion) را جز در موردِ تجاوز (Rape) و هرگونه رابطهای که دیگری را به بردگی بگیرد و تنها لذتِ یک طرف را در پی داشته باشد، دارایِ مصداق نمیدانم.
4. خوب است به این نکته نیز اشاره شود که برخی فیلمهایِ سینمایی از برخی کارگردانهایِ بزرگِ دنیا در بهتصویر کشیدنِ صحنههایِ خشن و جنایتبارِ جنسی هزاران بار تاثیرگزارتر و کامیابتر از انبوهِ تولیداتِ پورن هستند. چرا که تکنیکِ داستانی و کارگردانیِ فیلمهایِ سینمایی و اثرِ احساسیِ آن بر بیننده با هیچ پورنی سنجشپذیر نیست. نمونهیِ پرآوازهیِ آن «سالو یا صد و پنجاه روزٍ مرکزِ فساد» از پازولینی است. از گفتنش تنها خواستم نتیجه بگیرم که نه فیلمِ سینمایی سراسر مثبت است و نه فیلمِ پورن سراسر منفی و هر کدام میتواند به میزانی کم یا زیاد خشونتآمیز باشد که این ویژگی هیچ انحصاری در فیلمِ پورن یا هیچ اختصاصی به پورن بودنِ چنین فیلمی ندارد.
5. در پایان باید بگویم که از نوشتهیِتان پیداست که مواجههیِ شما با پورن در کل منفی است. چرا که آن را در بهترین حالت بیفایده/پوچ و در بدترین حالت نابسامانی/آسیب میدانید. اما من چنین نمینگرم و گمان نمیکنم کسی از پورن چشمداشتِ تعالیِ روحی یا خوشبختیِ جاودان داشته باشد. چهبسا چنین پناهگاهی را در هیچ کجا نتوان یافت. پورن بیشتر گونهای سرگرمی (Entertainment) است و همانندِ تمامیِ سرگرمیها سود و زیانِ خودش را دارد.
مخلوق عزیز،
پاسخحذفباز هم ممنون از پاسخ مبسوط. حال که ما درجای منتقد نشستهایم! یکی دو نقد دیگر هم بیاورم که حق این عنوان ادا شود!
در خصوص بحث خودسانسوری خب شاید نتوان چیزی اضافه گفت. سخن شما را هم نمیتوان رد کرد. بیشتر یک داوری است و شاید براستی سخت باشد که من در جای شما بنشینم. اما بهرحال ببینید الفاظ رهزن هستند. این دنیا را دنیای مجازی نامیدند به دلایلی که شما میدانید اما در این صحبتی که من و شما داریم و دیگران و همه تعاملات ما، آن بگیر و ببندها، آن مجازاتها، محدودیتها، آن استدلالات من و شما... این از دنیای ما دور نیست و اطلاق دنیای مجازی که گویی دیگر ملاحظات در آن جایی ندارد براستی برداشتی واقعی نیست. اینجا هم حلقه ملاحظات اجتماعی به همان مهر و نشان است که بود...
اما در خصوص سکس و پورن و بحث خشونت، احساس من آن است که مانند آن بحث دنیای بیگانه زن، به طبیعت آدمی بازگشتهاید (که نهایتا نقش آموزش و یا محیط و دیگر عوامل را کم رنگ میکند). ذات آدمی، ذات زنانه و دیگر ذاتها در تحلیل نهایی ناکارا میمانند (اما همیشه حق می نمایند و قابل ابطال نیستند) و ما کم کم بعد از بحث استقرا که پیشتر داشتیم و بعد این بحث ذات و ابطال که الان داریم به سمت دوره درسهای پوپر پیش میرویم!!! (شوخی بود). آخر انصاف بدهید که این روزها چه فیلمهایی به صورت دزدکی از روابط شخصی در اینترنت منتشر میشود و همه نشانی از اعوجاجات دارند. آن سکس آنال و یا دهانی شدید که بعید است امرزه در هیچ پورنی از جمله همان پورنهای قانونی که مثال آورده اید به شدت و حدت ظاهر نشوند خب نمونه خشونت است. ما که میدانیم این طبیعی بدن آدمی نیست تا چه برسد به عواطف او. هر چه بزرگتر و شدیدتر و عمیقتر و خشنتر دلچسبتر مینماید. اینها حتی جزو فتیش نیستند.
اما حال که صحبت پوپر شد (در بحث شیرین پورن!!) از قول هموبیاورم که سوراخ کردن کلمات به قصد دریافت حقایق از منابع جهل است. (مخلوق جان این زبان پوپره من با شما دعوا ندارم!). ببینید این که ریشه یک لغت در زبان عربی چیست، با همه احتیاطهای زبانشناسی، مطلقا به معنی ان نیست که امروزه این به چه شکلی باید باشد و یا حتی بوده است. مطهری میگفت جامعه یعنی آنچه مردم را جمع میکند! و از ان قوانین جامعه شناسی بیرون میاورد ! ما نباید به این دامهای معرفتی بیفتیم.
صحبت آخر را کوتاه کنم که باید در موضع حریف هم انصاف رعایت کرد. من نگفتم که در پورن تعالی روحی و خوشبختی جاودان میجویم و در آن نیست.گفتم پورن امروز خشونت است. فرانسه چندی پیش به همین دلیل خشونت، و نه سکس و اروتیسم ودیگر دلایل، محدودیتهای جدیدی در این خصوص گذاشت. اینهم شرط انصاف نیست که موضع منتقد را افراطی کنیم و بعد آن را رد کنیم...
خب اینهم از نقش منتقد که تا ما بازی نکنیم، این شب دیرهنگام ما روز نمیشود...
دوستِ گرامی!
پاسخحذفریشهشناسیِ واژگان یکی از مهمترین راهها برایِ فهمِ معنایِ واژه است که این معنا بههیچ رو از تبارِ واژه جدا نیست. تاریخِ کاربردِ یک واژه و سیرِ دگرگونیِ معناییِ آن گاه میتواند سرنوشتِ یک دین یا آموزهیِ بنیادینی از آن دین را زیر و رو کند.
اما من هیچ حکمِ کلی در این مورد صادر نکردم. استفادهیِ من از ریشهیِ واژهیِ «کُس» از اینجهت با استفادهیِ مطهری از ریشهیِ واژهیِ «اجتماع» تفاوت دارد که من نخواستم سکسولوژی از آن بیرون بکشم اما مطهری (بر اساسِ گفتهیِ شما) خواسته سوسیولوژی از آن بیرون بکشد. من از آن نکته تنها خواستم به چگونگیِ کرداری غریزی در انسان اشاره کنم. (چرا که دستِبرقضا در این موردِ خاص اینکه ریشهیِ واژه بهمعنایِ کوبیدن است درست ضرورت دارد که امروزه نیز کوبیده شود.)
شما اما اینگونه بخوانید: «در سکس بهوسیلهیِ آلتِ مردانه ضربههایِ محکم و شدیدی به آلتِ زنانه زده میشود و این اگر اسمش خشونت است، فیلمِ پورن از آنجهت که پورن است چارهای جز بهنمایش گزاردنِ آن ندارد. چه بدونِ این خشونت هیچ آمیزشی امکانپذیر نیست.» گمان نمیکنم فهمِ سببِ آوردنِ ریشهیِ واژه برایِ رساندنِ چنین واقعیتی چندان پیچیده باشد تا جایی که با اشتباهِ روشنِ چنگ زدن به ریشهیِ یک واژه برایِ درکِ معنایِ آن در زمینه و Context ِ علمی یکی دانسته شود و سپس هشدار داده شود که نباید در چنین دامهایِ معرفتی بیفتیم! حال آنکه یکی دانستنِ این دو مورد خود خطایی معرفتی و چنین مقایسهای خود نمونهای از کوچکسازیِ مدعایِ حریف بههدفِ ردِ آن است.
ماجرایِ تعالیِ روحی و خوشبختیِ جاودان هم به این فراز از سخنانِ شما باز میگشت: «... آخر پورن نه آن چیزی است که نقش خیالی بکشد، یا فال دوامی بزند و یا پناهگاهی باشد و یا حتی گریزگاهی... تنها یادآور دردآور یکی دیگر از نابسامانیهای ماست» و این سخن با «پورن خشونت است» تفاوت دارد و فهمِ من از سخنِ اول همان است که در واپسین بندِ پاسخِ پیشین نوشتهام و گمان کنم مقصود در موردِ مواجههیِ سراسر منفیِ شما با پدیدهیِ پورن روشن باشد، گرچه در واژگان میتوان بسیار پیچید. شما اما باز میتوانید اینگونه بخوانید: «پورن بنا نیست نقشِ خیال بکشد یا فالِ دوام بزند یا پناهگاه و گریزگاه باشد، پورن یک سرگرمی است و چنان چشمداشتهایی، نشانهیِ گونهای تعالیجوییِ ناموجه نسبت به دنیایِ انسانی و در نتیجه رویکردی سراسر منفی در مواجهه با پورن است.»
مخلوق عزیز،
پاسخحذفبه قول خودت در واژگان بسیار میتوان پیچید. پس سخن را کوتاه کنم و فقط به یک مورد بسنده کنم.
من در خصوص خشونت یک مثال روشن آوردم که از کوبش دور بود! سکس آنال و دهانی. حال من سعی میکنم در همین محدوده تعیین شده تو بمانم:
آیا در همین پورنهای قانونی سکسهای آنال و دهانی بشدت و حدت رایج هست یا نیست؟ این که دیگر از آن کوبیدن و موضع کوبش برنمی آید. حال اگر هست، که من و شما میدانیم هست و بشدت تمام و من با حستجوی کوتاهی از نام بلادونا به نمونههای شدید آن برخوردم !! آیا به خشونت نزدیک میشود یا نه و یا حتی مصداقی از آن قرار میگیرد یا نه. خشونت به همین معنی ساده که همچو عمل شدید آنال و البته دهانی با طبیعت بدن آدمی نمیخواند. کمتر زنی بدون آن تمهیدات خاص که در پشت صحنه ایین فیلمها جاری است طاقت کشش همچو باری دارد و این تنها از نظر بدنی و نه عاطفی است. این به نظر من خشونت است و هر چه میگذرد شدیدتر هم میشود چون ببننده بیشتر می طلبد. آن سکس دهانی که شکلی از خفگی میگیرد دیگر سکس نیست، خشونت است که رنگ و لعاب پورن استار گرفته است. البته آن بحث ذات آدمی مانع میشود که به تاثیرات به نظر من بسیار بدیهی الگوپذیری آدمها اشاره شود فقط این را بگویم که به قول شما پورن قانونی هست و غیر قانونی و این تفکیک از چه روست؟ از منظر قانونگذار چه عاملی باعث شده که این محدودیت یا ملاحظات در میان آید؟ همان ملاحظات، شاید کمرنگتر در همان پورنهای قانونی هم هست و البته در سطح اجتماع و اینترنت دیگر این دو مرز واقعی ندارند مگر در بحثهای من و شما.