هم موافقان اين نظام سياسی و هم مخالفان اون، میتونن تحت شرائطی انتخابات رو تحريم کنن يا در اون شرکت کنن. شرکت دستهی اول در انتخابات و تحريم دستهی دوم طبيعی هست. اما بنا به مصالحی، ممکنه موافقان تصميم به تحريم انتخابات بگيرن يا اينکه مخالفان نظام سياسی به اين نتيجه برسن که بايد در انتخابات شرکت کنن. بنابراين، من قبول ندارم که دستهی اول به هيچ وجه حق تحريم انتخابات رو نداشته باشن و يا شرکت دستهی دوم در انتخابات، مضحک باشه.
در مورد انتخابات ۲۷ خرداد، بايد بگم که من و يقينا ديگرانی چون من، جزء دستهی دوم هستيم. میشه به اين نظام اعتقاد نداشت ولی به اين نتيجه رسيد که شرکت در انتخابات، میتونه شرائط بهتری رو ايجاد کنه. شرائط بهتر در نظر من، يعنی "حفظ حاكميت دوگانه" و جلوگيری از يكدست شدن نظام و استحالهی نظام از درون (كه البته كار هر "بز" نيست...).
هدف از تحريم انتخابات اعمال فشار بر نظام سياسی حاکم هست. اما وقتی در بدترين شرائط (افتضاحات مجلس هفتم) پنجاه درصد مردم در نمايش انتخابات شرکت میکنن، مطمئنا با شرائط فعلی حاکم بر انتخابات رياستجمهوری، مشارکت به چيزی حدود ۶۰ درصد خواهد رسيد که در اينصورت به نظر من تحريم انتخابات هيچ فايدهای دربرنخواهد داشت.
يه دوستی میگفت كه اگر حاكميت بطور كامل بيفته دست اونوریها، اون موقع جون مردم به لبشون میرسه و با يك انقلاب عمومي، اين نظام سرنگون میشه!!! برخی ديگه هم فكر میكنن كه در اونصورت آمريكا میياد و همهمون رو نجات میده!!!
ولی من هنوز اين ملت رو اونقدر خر نمیدونم كه تن به يه انقلاب ديگه بدن. يه انقلاب ديگه يعنی به باد رفتن تمام سرمايهی مادی و معنوی اين مردم. تجربه نشون داده كه احتمال برسركارآمدن يك نظام دموكراتيك پس از انقلاب (انفجار اجتماعي) بسيار اندك هست. تجربهی انقلاب ۵۷ و استقرار "جمهوری اسلامي" توسط آيت الله خميني هم كه پيش چشم همهمون داره بهمون دهن كجی میكنه. آمريكا هم جز برای منافع خودش و ملتش دلش به حال كسی نسوخته. شاهد مثالش هم رابطهی خوب ايالات متحده با خليجنشينهای مرتجع و خاندان سعودی در عربستان هست.
معين، خودش برای من هيچ اهميتی نداره بلكه عقبهی "مشارکت"يش برای من مهم هست و البته حمايت ملی-مذهبی ها و برخی ايرانيان خارج از کشور بر اهميت شرکت در انتخابات به اميد برسرکار اومدن اين آدم، افزوده است. رد صريح "حكم حكومتي" توسط اون و حاميانش بنظر من يك قدم به جلو بود.
اين نظام تبلور عقدههای فروخوردهی هزار سالهی شيعيان هست و تصوير آمال و آرزوهای محقق نشدشون رو توی اين نظام، دارن میبينن و گمان نكنم حالاحالاها بشه از قدرت كنارشون زد.
خيالتون رو راحت كنم! "ميراث مضحك" خمينی، ساقط شدنی نيست اما ممكنه استحالهشدنی باشه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر