۱۳۸۴ تیر ۱۵, چهارشنبه

Unfaithful

"ADRIAN LYNE"، در فيلم "UNFAITHFUL" (بی وفا)، يک حقيقتی رو به‌زيبائی هرچه تمام‌تر نشون داده:
"عشق چيزی نيست که يکبار بسراغ آدم بياد و تا هميشه هم همون "عشق اول" توی زندگی باقی بمونه..."
من اصلا کاری ندارم اينکه يک زن "شوهردار"، عاشق يک پسر جوان بشه، بده يا خوبه؟ اما اين رو می‌دونم که عشق چيزی نيست که با بخشنامه و امر و نهی کسی، بوجود بياد يا از بين بره... احساسی هست در درون شخص و هيچ کاريش هم نمی‌شه کرد.
گرچه عشق "کانی" به "پاول مارتل"، بنظر هوس‌آميز مياد... ولی بنظرم تمام دليلی که باعث شد "کانی" از اون پسر نفرت پيدا کنه و احساس گناه کنه و ما هم عشقش رو "هوس" بناميم، اين بود که "کانی" شوهر و يک بچه داشت. البته اون پسر با خيلی‌های ديگه هم بود و "کانی" برای اون يک تفريح جديد بحساب می‌آمد و "کانی" تنها پس از فهميدن اين قضيه بود که واقعا از "پاول" نفرت پيدا کرد و از خودش هم، بخاطر دروغ‌هائی که به "ادوارد" می‌گفت و به بهانه‌های مختلف هر هفته می‌رفت سراغ اون پسره.
مرزی که ما ميان "عشق" و "هوس" قائل می‌شيم، بستگی تام داره به "عرف جامعه" يا همون قراردادهای نانوشته‌ی جامعه‌ای که توش زندگی می‌کنيم و بنظرم به‌سختی بشه براش يک ملاک Objective و عينی، قائل شد.
در ضمن، اين فيلم يک موسيقی‌ای داره که منو بيهوش می‌کنه!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر