۱۳۸۴ تیر ۲۸, سه‌شنبه

خداحافظ؟

وقتی می‌خوای بری از پیشش
می‌گی خدافظ، می‌گی خدانگهدار
یعنی داری به خدا می‌گی بیا بازی به جا
یعنی داری می‌گی من دارم می‌رم از پیشش،‌ من دارم تنها ولش می‌کنم، من دیگه نیستم که مواظبش باشم، پشتش باشم، ‌مهربونش باشم
داری می‌گی خدا، تا وقتی که من نیستم تو بیا جای من وایستا، ‌تو بیا مواظبش باش، پشتش باش،‌ مهربونش باش
یعنی داری می‌گی من و خدا جاها عوض
یعنی داری می‌گی بهش "می‌سپارمت دست خدا"
یعنی اینکه من شاید نترسم، خدا هست
تفسير فوق‌العاده زیبائی از "خداحافظ" ارائه شده، ولی بنظرم برای اکثر متدينان، این "خداحافظ" تبديل شده به يک عادت و تعارف، همين و بس!
بیچاره غیرمتدینان هم اگر می‌گن "خداحافظ" فقط برای این هست که چاره‌ای ندارند جز اینکه به لسان عامه‌ی مردم حرف بزنند و الا "خدا" کجا بود که حالا بخواهیم جاهامون رو هم عوض کنیم...!!!!
برای امثال من "خداحافظ" فقط یک معنی می‌تونه داشته باشه: "امیدوارم سالم و پاینده باشی!" امیدواربودنی که هیچ اطمینان و آرامش خاطری توش نیست؛ آرامش خاطری ناشی از وجود یک "نیروی برتر" که بتونه اونی رو که دوستش دارم برام نگهش داره و مواظبش باشه.
بدون "خدا" زیستن سخت هست ولی وقتی Consistency و سازگاری بیش‌تری رو توی زندگیت ایجاد می‌کنه، به سختیش می‌ارزه.

۱ نظر:

  1. ای بابا کامنت گذاری واست چه سخته پسرم!
    والا چی بگم؟
    خدا خوب چيزيه بچه بيا و به راه راست هدايت شو...
    (من تازگی ها کتاب معارف مطالعه کردم آخه)...
    از ما گفتن

    پاسخحذف