آنجولینا جولی در قامتِ اولین ستارهی مُد و مشکلاتِ زندگیاش ظاهر میشود.
دختری زیبا که کودکیهایش بیش از هر چیزِ دیگر به او جذابیت بخشیده بود.
قسمتی از فیلم که صورتِ مصاحبه با کاراکترها دربارهی جیا را دارد، بهنوعی به فیلم هیأتِ مستند میبخشد.
یک مسوولِ مُد: «او همیشه اولین کسی بود که یک حرکت را انجام میداد. الان همه دارند کارهاشو تقلید میکنن و شما هم بهشون گرایش پیدا میکنید. ولی جیا اینها را اختراع کرد.»
دوستپسر: «اون همیشه از غریزههایش پیروی میکرد و برایش هم فرقی نداشت که سرانجامِ آن کار چیه. این شاید بهترین و بدترین ویژگیاش بود.»
عکاسِ اصلی: «جیا همه چیزش سکسی بود. هر نگاهش، هر حرکتش، هر دقیقهاش، هر روز، سکس.»
مادر: «آنها بهش حسودی میکردند هنوز هم میکنند. بهخاطرِ همین هم اون حرفها را میزنند»
شریکِ همجنس: «بدنش را به همه نشون میداد ولی واقعاً بیگناه بود. منظورم اینه که واقعاً به هیچکس آزاری نمیرسوند.»
رئیسِ زنِ او و حامیاش: «من فکر نمیکنم که اصلاً اون به سکس توجهی داشت. حتی وقتی که در یک بستر خوابیده بود هدفش سکس نبود.»
شریکِ همجنس: «واقعاً سکس کاری نبود که اون دنبالش باشه.»
پدر: «آره می دونم موادِ مخدر مصرف میکرد.»
شریکِ همجنس: «من از موادِ مخدر میترسیدم. اینکه چطوری مردم آنها را مصرف میکنند.»
رئیسِ زنِ او و حامیاش : «ولی همهی اینها خیلی زود اتفاق افتاد. میدونی، یکدفعه پوسترهایش را در همه جا میتونستی ببینی.»
رئیسِ دومِ او: «هر مانکنی یک دورانی داره… منظورم آنهایی ست که لااقل یک دوره توانسته باشند موفق بشوند.»
عکاسِ دیگر: «و برای یک مانکن نفرِ اول بودن در کارِ مُد یعنی همه چیز.»
رئیسِ زنِ او و حامیاش: «مُد دادن، هنر نیست. حتی کارِ فرهنگی هم نیست. مدل دادن یک تبلیغه و تبلیغ پول درمیاره و هر چند دلار که بیارزی خریدار پیدا میکنی»
مادر: «آه من نمیتونم دربارهی سکس حرف بزنم. منظورم اینه که از کجا باید بدونم؟ اگر از من بپرسید او با هیچکس رابطهی جنسیِ واقعی نداشت. ولی خیلی دوست داشت ازش عکس بگیرند. و مردم هم دوست داشتند ازش عکس بگیرند و کمی هم کمکش کنند.»
عکاسِ دیگر: «اون از عکس گرفتن متنفر بود. مجبور میشدی دنبالش بدوی و زوری نگهش داری. بعدش مجبور بودی خرت و پرتهای روی لباسها و موهاش را برداری و جلوی لباسش را باز کنی. ولی اون استثنایی بود.»
عکاسِ اصلی: «هر عکسی یک هدفی داره و نمیشه جلوی آن هدف را گرفت. اون چیزیه که باعث میشه یک عکس فوقالعاده بشه. و اگر هدف سکس باشه، آنوقت واقعاً آدمِ درستی را انتخاب کردید.»
مهمترین سخنی که آنها دربارهی جیا میگویند این بود که او دوست داشت ازش عکس بگیرند و دیده شود اما حقیقتاً بهدنبالِ سکس نبود.
دختری زیبا که کودکیهایش بیش از هر چیزِ دیگر به او جذابیت بخشیده بود.
قسمتی از فیلم که صورتِ مصاحبه با کاراکترها دربارهی جیا را دارد، بهنوعی به فیلم هیأتِ مستند میبخشد.
یک مسوولِ مُد: «او همیشه اولین کسی بود که یک حرکت را انجام میداد. الان همه دارند کارهاشو تقلید میکنن و شما هم بهشون گرایش پیدا میکنید. ولی جیا اینها را اختراع کرد.»
دوستپسر: «اون همیشه از غریزههایش پیروی میکرد و برایش هم فرقی نداشت که سرانجامِ آن کار چیه. این شاید بهترین و بدترین ویژگیاش بود.»
عکاسِ اصلی: «جیا همه چیزش سکسی بود. هر نگاهش، هر حرکتش، هر دقیقهاش، هر روز، سکس.»
مادر: «آنها بهش حسودی میکردند هنوز هم میکنند. بهخاطرِ همین هم اون حرفها را میزنند»
شریکِ همجنس: «بدنش را به همه نشون میداد ولی واقعاً بیگناه بود. منظورم اینه که واقعاً به هیچکس آزاری نمیرسوند.»
رئیسِ زنِ او و حامیاش: «من فکر نمیکنم که اصلاً اون به سکس توجهی داشت. حتی وقتی که در یک بستر خوابیده بود هدفش سکس نبود.»
شریکِ همجنس: «واقعاً سکس کاری نبود که اون دنبالش باشه.»
پدر: «آره می دونم موادِ مخدر مصرف میکرد.»
شریکِ همجنس: «من از موادِ مخدر میترسیدم. اینکه چطوری مردم آنها را مصرف میکنند.»
رئیسِ زنِ او و حامیاش : «ولی همهی اینها خیلی زود اتفاق افتاد. میدونی، یکدفعه پوسترهایش را در همه جا میتونستی ببینی.»
رئیسِ دومِ او: «هر مانکنی یک دورانی داره… منظورم آنهایی ست که لااقل یک دوره توانسته باشند موفق بشوند.»
عکاسِ دیگر: «و برای یک مانکن نفرِ اول بودن در کارِ مُد یعنی همه چیز.»
رئیسِ زنِ او و حامیاش: «مُد دادن، هنر نیست. حتی کارِ فرهنگی هم نیست. مدل دادن یک تبلیغه و تبلیغ پول درمیاره و هر چند دلار که بیارزی خریدار پیدا میکنی»
مادر: «آه من نمیتونم دربارهی سکس حرف بزنم. منظورم اینه که از کجا باید بدونم؟ اگر از من بپرسید او با هیچکس رابطهی جنسیِ واقعی نداشت. ولی خیلی دوست داشت ازش عکس بگیرند. و مردم هم دوست داشتند ازش عکس بگیرند و کمی هم کمکش کنند.»
عکاسِ دیگر: «اون از عکس گرفتن متنفر بود. مجبور میشدی دنبالش بدوی و زوری نگهش داری. بعدش مجبور بودی خرت و پرتهای روی لباسها و موهاش را برداری و جلوی لباسش را باز کنی. ولی اون استثنایی بود.»
عکاسِ اصلی: «هر عکسی یک هدفی داره و نمیشه جلوی آن هدف را گرفت. اون چیزیه که باعث میشه یک عکس فوقالعاده بشه. و اگر هدف سکس باشه، آنوقت واقعاً آدمِ درستی را انتخاب کردید.»
مهمترین سخنی که آنها دربارهی جیا میگویند این بود که او دوست داشت ازش عکس بگیرند و دیده شود اما حقیقتاً بهدنبالِ سکس نبود.
نوعِ عشقِ جیا به لیندا (دوستِ همجنساش) بسیار دلپذیر و خاطرهانگیز است: «من بدونِ تو نمیتوانم زندگی کنم.»
شادی و شورِ زیستن از سراسرِ زندگیِ او به مخاطب چشمک میزند و البته جیا بهخوبی میداند که دوستدارانِ او تنها بهعنوانِ یک مُد او را دوست دارند، ولی حقیقتاً خودش در این هیاهوی شهرت و پول فراموش شده است.
تمثیلِ شریکِ همجنساش از او بسیار شنیدنی ست: «مثل توله سگ بود دائم میگفت "منو دوستم داشته باش! منو دوستم داشته باش! منو دوستم داشته باش! منو دوستم داشته باش!" دوستش داشتم. بعد از اون ماجرا – اولین همخوابگی – دوستش داشتم.»
تنهاییِ پایانِ زندگیاش بهخاطرِ HIV – اولین زنی که این ویروس را گرفت و از راهِ تزریق سرنگِ آلوده – دردآور بود تا جایی که حتی مادرش هم از روی ترس حاضر نشد او را به خانهاش ببرد.
«جیا بیش از آن زیبا بود که بمیرد و بیش از آن گریزپا که زندگی کند.»
شادی و شورِ زیستن از سراسرِ زندگیِ او به مخاطب چشمک میزند و البته جیا بهخوبی میداند که دوستدارانِ او تنها بهعنوانِ یک مُد او را دوست دارند، ولی حقیقتاً خودش در این هیاهوی شهرت و پول فراموش شده است.
تمثیلِ شریکِ همجنساش از او بسیار شنیدنی ست: «مثل توله سگ بود دائم میگفت "منو دوستم داشته باش! منو دوستم داشته باش! منو دوستم داشته باش! منو دوستم داشته باش!" دوستش داشتم. بعد از اون ماجرا – اولین همخوابگی – دوستش داشتم.»
تنهاییِ پایانِ زندگیاش بهخاطرِ HIV – اولین زنی که این ویروس را گرفت و از راهِ تزریق سرنگِ آلوده – دردآور بود تا جایی که حتی مادرش هم از روی ترس حاضر نشد او را به خانهاش ببرد.
«جیا بیش از آن زیبا بود که بمیرد و بیش از آن گریزپا که زندگی کند.»
درود بر تو!
پاسخحذفمن فیلم جیا رو دیدم. و این فیلم رو من تاثیر گذاشت. اجازه بده اول بگم که فکر میکنم آنجلینا جولی بهترین بازی خودش رو در این فیلم ارائه داده. میتونم برای این ادعا بعضی صحنههای فیلم رو به خصوص شاهد مثال بیارم. البته من شخصا فکر میکنم علت بازی متفاوت این هنرپیشه در این نقش این باشه که اون داره به طور غیر مستقیم زندگی خودشو بازی میکنه. اگرچه جیا در واقع یک مدل بود و جولی هنرپیشه ست، با این حال هر دو به خاطر زیبایی ظاهرشون مورد توجه قرار گرفتند و زندگی شون از راه عرضهی زیبایی شون می گذره. من احساس کردم جولی در این فیلم داره از اعماق وجودش بازی میکنه. نمیدونم با این حرف موافقی یا نه
نکتهی دیگه اینکه اگرچه تا به حال نتونستم همجنسگرایی رو به هیچ وجه هضم کنم و حتی در نظرم مشمئز کننده میاد، با این حال عشق جیا به لیندا اون طور که تصویر شده بود و با هنرمندی نشون داده شده بود، منو یاد ارزشی انداخت که عرفای ما به عشقهای متعارف زمینی میدادند و سعی میکردند در قالب داستان لیلی و مجنون و داستانهایی از این قبیل بیانش کنند. به خاطر بیار صحنهای رو که جلوی در خونهی لیندا گرد خوابیده بود تا کی از راه میرسه و به داخل راهش میده؟ این درجه از افتادگی و شوق به یک انسان دیگه هر چی نباشه، همونطور که تو هم در سطور آخر نوشتهات اشاره کردی، تصویر خوبی از "شور درونی" هست که اغلب ماها به هیچ شکلی تجربهاش نمیکنیم و این شور درونی برای یک زندگی خوب - به معنای کامل یعنی معنوی کلمه – لازمه.
نیمایِ عزیز!
پاسخحذفدر موردِ جیا البته من هم باور دارم که آنجلینا جولی در این فیلم بسیار همدلانه و واقعی بازی کرده است.
به تعبیر تو چه بسا بهترین بازیِ عمرش باشد. و باز به بیانِ تو شاید منشأِ این بازیِ باورپذیر، نزدیکی شرائطِ جیا و آنجلینا باشد.
و آن حس میانِ این دو همجنس زن، البته برایِ من بسیار لذت بخش بود! من نسبت به همجنس بازانِ مرد البته همان حس زدگی تو را دارم اما نسبت به همجنسبازانِ زن کاملاً برعکسام. شاید چون این نوع از رابطهیِ جنسی (دو زن) به چشم یک جنس مخالف جذاب مینماید.
در هر حال زلالی و عاشقانه بودنِ احساس این دو زن نسبت به یکدیگر (خصوصاً جیا نسبت به همجنساش) خیلی خوب تصویر شده است. آن اپیزودِ انتظار جیا جلویِ در خانهیِ همجنس همانطور که گفتی یکی از همین تصویرهایِ صادقانه است.