ماجراهای اخیر در رادیو زمانه از جهاتِ بسیاری عبرتآموز است! دستِکم برای مهدیِ جامی و ما تماشاچیان یک دوره بازشناسیِ آدمیان و اطرافیان گاه بهعیانترین شکلِ ممکن بود. پس از برکناریِ ناگهانیِ او از مدیریتِ زمانه شاهدِ فورانِ انبوهِ عقدههای فروخورده بودیم. یکی میگفت حقش بود چون من را دعوت به همکاری نکرد و دیگری دلش خنک شده بود چون درخواستِ همکاریاش را رد کرده بودند. گویی برخی از ما ایرانیان باید همیشه کودک باقی بمانیم و جز منفعت و دلخواستههای شخصی و ناچیزِ خود به هیچ منفعتِ جمعی و انتظارِ عمومی نیندیشیم. در این میان مخالفانی بودند که در این ماجرا منصفانه نظر دادند و دوستانی هم بودند که ناباورانه از این رخداد در دل رضایت داشتند. این ماجرا نمونهی خوبی ست برای بازاندیشی در بابِ مفهومِ «دوستی» و «دشمنی» و تعیینِ دیگرگونهی دائرهی این دو و مرزِ آنها با یکدیگر (دوستی مفهومِ دوگانهای دارد. آدم بیشتر از دوستان ضربه میخورد. هر کس نزدیکتر باشد بیشتر میتواند آسیب بزند. حرمتِ دوستی گویا از همینجا سرچشمه بگیرد: هر چه نزدیکتر شوی، مستعدتر هستی برای دورشدن و هر چه دوستتر باشی، ظرفیتِ بیشتری برای دشمنی خواهی داشت. دوست بودن/ماندن در کل کارِِ بس دشواری ست!).
برای من رادیو زمانه (تا جایی که میدانم) تنها رادیوی مطرحِ فارسیزبان بود که مدیرش با خوانندگان سخن میگفت و نظراتِ آنها را میشنید. از اساس این نفوذِ مهدیِ جامی در وبلاگستانِ فارسی و اعتبارِ او بود که سبب شد تا تولدِ زمانه همراه شود با استقبالِ چشمگیرِ وبلاگنویسان از طیفهای گوناگون. چنانکه عبدیِ کلانتری بهزیبایی نوشته، شخصیتِ تکثرگرا و مداراجوی او سرچشمهی تمامیِ چیزی ست که اکنون «رادیو زمانه» نام دارد و از هر نگرشی چه در اندیشه، چه سیاست، چه دین، چه ادبیات، چه موسیقی در آن میتوان سراغ گرفت (بهعنوانِ نمونه همه میدانیم که از میانِ دوستانِ خودِ جامی چه فشارها و اصرارهایی وجود داشت تا بخشِ «نیلگون» را از زمانه حذف کنند).
افزون بر این، تا پیش از این دگرگونیِ نابهنگام و پرابهام، نشانههایی از بازنگری در نگرش و مشیِ زمانه پدید آمده بود. تازه در دومین سالگردِ تولدِ زمانه، گفتوگویی جدی در بابِ ساز و کارِ رادیو، رابطهی حامیانِ مالی با مدیران، سیاستهای زمانه در پوششِ اخبار و افکار و نیز بحثِ چالشبرانگیزِ مدیریتِ کامنتها طرح شده بود که البته چیزی نگذشت که (ظرفِ چند روز) همه چیز بههم ریخت. گویی در آستانهی نوزایی طاعون آمده باشد.
مسئله آن است که مدیرِ (موقتِ) فعلیِ زمانه آیا شناختی از مخاطبِ ایرانی دارد؟ دیالوگ و گفتوگو با آنها پیشکش! بررسیِ وضعیتِ نیمهمردهی «وبلاگِ زمانه» در این مدت خود بهاندازهی کافی گویای شرائطِ ایستِ قلبیِ رادیو است. سرنوشتِ زمانه هنوز روشن نیست و گویا هیچکس نمیداند که تلاشهای مؤسس و مدیرِ سابق در برقراریِ ارتباطِ ارگانیک و پویا با مخاطبانِ زمانه از نو ادامه مییابد یا وضعیتِ سکتهی فعلی به کُمای دائم بدل خواهد شد. گردانندگانِ رادیو هر چقدر هم که تلاش کنند تا وضعیتِ حاکم بر زمانه را عادی جلوه دهند اما اختلافاتِ داخلی و نبودِ مهدیِ جامی در جایگاهی که باید میبود، بهمرور تاثیرِ نامطلوبِ خود را در روندِ رشدِ زمانه بهجای خواهد گذاشت. اما بهعنوانِ آرزویی شخصی امیدوارم که چنین نشود و زمانه هر چه زودتر سر و سامانِ از دست رفتهاش را بازیافته و همچون گذشته و حتی بهتر از پیش ببالد!
برای من رادیو زمانه (تا جایی که میدانم) تنها رادیوی مطرحِ فارسیزبان بود که مدیرش با خوانندگان سخن میگفت و نظراتِ آنها را میشنید. از اساس این نفوذِ مهدیِ جامی در وبلاگستانِ فارسی و اعتبارِ او بود که سبب شد تا تولدِ زمانه همراه شود با استقبالِ چشمگیرِ وبلاگنویسان از طیفهای گوناگون. چنانکه عبدیِ کلانتری بهزیبایی نوشته، شخصیتِ تکثرگرا و مداراجوی او سرچشمهی تمامیِ چیزی ست که اکنون «رادیو زمانه» نام دارد و از هر نگرشی چه در اندیشه، چه سیاست، چه دین، چه ادبیات، چه موسیقی در آن میتوان سراغ گرفت (بهعنوانِ نمونه همه میدانیم که از میانِ دوستانِ خودِ جامی چه فشارها و اصرارهایی وجود داشت تا بخشِ «نیلگون» را از زمانه حذف کنند).
افزون بر این، تا پیش از این دگرگونیِ نابهنگام و پرابهام، نشانههایی از بازنگری در نگرش و مشیِ زمانه پدید آمده بود. تازه در دومین سالگردِ تولدِ زمانه، گفتوگویی جدی در بابِ ساز و کارِ رادیو، رابطهی حامیانِ مالی با مدیران، سیاستهای زمانه در پوششِ اخبار و افکار و نیز بحثِ چالشبرانگیزِ مدیریتِ کامنتها طرح شده بود که البته چیزی نگذشت که (ظرفِ چند روز) همه چیز بههم ریخت. گویی در آستانهی نوزایی طاعون آمده باشد.
مسئله آن است که مدیرِ (موقتِ) فعلیِ زمانه آیا شناختی از مخاطبِ ایرانی دارد؟ دیالوگ و گفتوگو با آنها پیشکش! بررسیِ وضعیتِ نیمهمردهی «وبلاگِ زمانه» در این مدت خود بهاندازهی کافی گویای شرائطِ ایستِ قلبیِ رادیو است. سرنوشتِ زمانه هنوز روشن نیست و گویا هیچکس نمیداند که تلاشهای مؤسس و مدیرِ سابق در برقراریِ ارتباطِ ارگانیک و پویا با مخاطبانِ زمانه از نو ادامه مییابد یا وضعیتِ سکتهی فعلی به کُمای دائم بدل خواهد شد. گردانندگانِ رادیو هر چقدر هم که تلاش کنند تا وضعیتِ حاکم بر زمانه را عادی جلوه دهند اما اختلافاتِ داخلی و نبودِ مهدیِ جامی در جایگاهی که باید میبود، بهمرور تاثیرِ نامطلوبِ خود را در روندِ رشدِ زمانه بهجای خواهد گذاشت. اما بهعنوانِ آرزویی شخصی امیدوارم که چنین نشود و زمانه هر چه زودتر سر و سامانِ از دست رفتهاش را بازیافته و همچون گذشته و حتی بهتر از پیش ببالد!
سلام. اگر یک ارگان، رسانه یا سازمان بر اساس اصول دموکراتیک بنا شده باشد، همه ی آدم های دست اندرکار در آنجا قابل تعویض هستند بی آنکه به روند دموکراتیک آن ضربه ای بنیادی وارد شود.
پاسخحذف.
هیاهوها در مورد برکناری جامی از جنس خیلی ایرانی بود، چون اولن عادت به چنین عملکردهایی نداریم. هر کس به منصبی رسید دیگر نظارت در نگاهش تنها در حکم پشه ای مزاحم است و دوم اینکه فکر می کنیم، امیرکبیری باید، وگرنه همه چیز ویران می شود . در اروپا لااقل وضعیت به شکل دیگری ست.
برنامه سازان رادیو زمانه توانایی لازم برای چنین کاری را نداشتند و به کار گرفتن نیروهای خیلی جوان و خیلی ناشی سطح رادیو را پایین آورد.
.
در مورد کامنت ها خود من حدود 1 سال پیش نامه هایی به آقای جامی و مسئول کامنت های زمانه نوشته بودم.شانتاژ و تخریبی که در کامنت دانی صورت می گرفت و هنوز می گیرد، ربطی به اصول دموکراسی ندارد و متأسفانه جهت دار است. در آن زمان حتا از من عذرخواهی نکردند. اضافه کنم مفتضح بودن وضعیت کامنت دانی زمانه چیزی نیست که تنها من و شما دیده باشیم. با دوستان روزنامه نگاری در ایران راجع به زمانه صحبت می کردم. پیش از آنکه من اشاره ای بکنم، آنها به مسئله ی تخریب در کامنت دانی زمانه اشاره کرده بودند.
.
به نظر شما این عیب کوچکی ست؟ در دنیای صنعتی به این کار می گویند موبینگ. یعنی همکاری را به کمک تنگ کردن فضا از میدان به در بردن. بله، جامی از وبلاگ نویس ها دعوت کرد، اما دعوت آقای جامی پشتوانه نداشت. زمانه را سپرد به دست کسانی که حرفی برای زدن نداشتند. زمانه حتا فاقد فرم مناسب یک مجله است.
از نگاه روشن بینتان بهره بردم.
پاسخحذفاعلامیه ی مدیر موقت رادیو زمانه می تواند بیانگر نگاه سرمایه گذار و مالک در این مشارکت مدنی باشد؛ اما امید که آن نگاه غیرفرهنگی یک استراتژی نبوده و تنها یک مانور ناشیانه باشد و با بازبینی عاقلانه توسط مالکین هلندی، از حرمت مخاطب ایرانی و مدیریت موفق آن حفظ و تقدیر گردد.
خانم شهلا باورصاد چه کسی در زمانه موبينگ شد؟ شايد منظورتان هم سر تان است. ايشان که دارند کمافی السابق و به رغم فضای غيردمکراتيک زمانه برای آن می نويسند! خب اينکه ترجمه ها و نثر ايشان ضعيف است و کامنت گذاران ايراد می گيرند که موبينگ نيست، عين دمکراسی است. مگر کسی به شما و ايشان دشنام داد و در کامنت زمانه منتشر شد؟
پاسخحذفشما ناشناس مثل اینکه به تازه گی شروع به خواندن مطالب زمانه کرده اید. مخلوق خیلی خوب می داند منظور من چیست.
پاسخحذفآيا فکر ميکنيد در ميان اينهمه روزنامه نگار مهاجر مقيم اروپا پيدا کردن يک فرد شايسته براي جانشيني آقاي جامي امر محالي است؟مشکل اصلي آنطور که يکي از همکاران زمانه ميگفت روحيه حاکم بر اين تشکيلات وکارکنان نامتجانس آن است که که مديران جديد راناموفق وناکام ساخته است .يا بايد عوضي هاوقلابي هارا بيرون ريخت وسازمان راتازه کرد يا جامي را برگرداندوکاررا به روال سابق ادامه داد
پاسخحذفدر جواب به نفر آخر که گفته بود: «آيا فکر ميکنيد در ميان اينهمه روزنامه نگار مهاجر مقيم اروپا پيدا کردن يک فرد شايسته براي جانشيني آقاي جامي امر محالي است؟»
پاسخحذفنه؛ امر محالی نیست. اما قطعاً جواب این سؤال، حسین علوی نیست
اما در مورد خود زمانه: اصولاً دیگه زمانه، یک رسانه وبلاگی نیست. از رسانه غیر وبلاگی هم نمیشه توقع داشتن یک وبلاگ فعال رو داشت. حکایت زمانه شده عین داستان فیل «شهر قصه» که خرطومش رو بریدن؛ عاجهاش رو کاشتن روی سرش و اسمش رو هم گذاشتن منوچهر. هر چی هست، دیگه فیل نیست
این هیاهوها بوده، خود جامی هم از این کارا بادیگران کرده.
پاسخحذفدوما حساب کتاب راحته؟ البته فکر کنم
رادیو زمانه سالی چقدر بودجه داشته چقدر جامی و زنش میگرفتند. چقدرش ریخت و پاش میشد؟ چقدر کسری اوردند؟ اگر بتونی تفریق و جمع کنی می فهمید که جامی هم از نوع ایرانیش گند زده
ناشناس جان!
پاسخحذفشما که جمع و تفریق میدانید و لابد از مسائلِ مالیِ زمانه و فیشِ حقوقیِ آقایِ جامی و همسرش نیز باخبر هستید، لطف بفرمایید به خودتان زحمت بدهید و اطلاعاتِ ارزشمندِتان را در اختیارِ ما نیز قرار دهید!
این پرسشهایِ اتهامگونه هیچ چیزی را ثابت نمیکند، گرچه شما در پایان به سبکِ ایرانی نتیجهیِ خود را گرفتهاید.
من هم معتقدم رادیو زمانه بعد از مدیریت آقای جامی دیگر حال و هوای سابق رو نداره و افت کرده. منی که قبلنا هر وقت می اومدم پای اینترنت سایت رادیو زمانه جزء اولین سایت هایی بود که باز می کردم . الان شاید ماه تا ماه هم نرم سراغش. اونم به خاطر نوشته های یکی دو نفر بخصوص و منبع های دیگر رو ترجیح می دم. رادیو زمانه دیگه مثل سابق پویا و پر حرکت نیست. انگار فقط ادامه ش می دن که نمیره.
پاسخحذف