چندی پیش مقالهای را ورق میزدم که نویسندهاش مدعی بود اسلامستیزی کنونی گونهای نوین از anti-Semitism است. اما تا جایی که من میدانم و میفهمم این واژه برای یهودستیزی سکه زده شده است. حتی ستیز با مسیحیان را هم که خودشان ادامهی تاریخی و فرهنگی سنت یهودی اند نمیتوان (از جهت روال رایج در اینگونه پژوهشها) آنتیسمیتیزم نامید، تا چه رسد به مسلمانان که از آن سنت (مگر در اقتباس احکام شریعت) فرسنگها فاصله دارند. البته معنای اول Semitism به ویژگیهای فرهنگ و زبان سامی بهطور کلی اشاره دارد و معنای دوم آن به یهودیان پیوند پیدا میکند. اما معنای نخست و اصلی واژهی مورد بحث به دشمنی با یهودیان و تبعیض ضد آنان بهعنوان اقلیتی دینی، قومی یا نژادی ارجاع دارد. برانگیختن احساسات بهسود مسلمانانی که در غرب بهناحق مورد تبعیض یا خشونت قرار میگیرند نیازی به اینگونه جعل معانی ندارد، آنهم برای واژهای که نهادینه شده و تبار تاریخی خاص خودش را داراست. خیلی ساده میتوان برای آن واژهای دیگر ساخت (چیزی شبیه به anti-Islamic sentiment) که از اسلامهراسی یک پله بالاتر باشد و همهنگام نخواهد از بیزاری نسبت به بالاترین پله (یهودستیزی) بهرهبرداری نامشروع کند.
این بحث توی آلمان هنوز هم هست. من فکر نمیکنم نویسنده معنایی را که شما میدانید نمیداند.
پاسخحذفمسئله این است که امروز حرفهایی در بحثهای عمومی و در روزنامهها در مورد مسلمانها مطرح میشود که عین آنها را پیشترها روزنامههای نازیها در باره یهودیان میگفتند. مدتی پیش خواندم یک پزشک آلمانی روی در مطب خود تابلویی آویزان کرده بود که «از پذیرش بیماران مسلمان معذوریم».
به موضوع جالبی اشاره کردی مخلوق عزیز
پاسخحذفبه نظر من آنچه که شما در مقاله مذکور خواندید "جعل معانی" نیست. بلکه این واژه Semitism است که در قانون یاد شده و در عهد مدرن (پس از جنگ جهانی دوم و تجربه تلخ یهودیان در آلمان و اروپای شرقی) از معنای کسترده اش کاسته و آن را به یک دین بخصوص محدود کرده اند. همانطور که میدانیم فرهنگ یا آنچیزی که شما از آن بعنوان "قوم" و "نژاد" یاد کرده اید وسیعتر از دین است و دین در این رابطه زیر مجموعه فرهنگ قلمداد میشود, اصطلاحی که در جامعه شناسی از آن بعنوان Sub-cultural یاد میشود. اگر به "نهاد" و "تبار تاریخی" واژه Semitism است که این واژه قطعا و بدون شک اعراب را هم شامل میشود, چه مسلمان باشند, چه مسیحی و غیره. ادوارد سعید در کتاب معروف خود استشراق گذر مفیدی به Semitism و اعراب میزند.
اما مبحث جدیدی که درباره قانون anti-Semitism و حوزه آن, چنانکه در مقاله ای که خواندید, میشود بیشتر حقوقی است تا تاریخی. کما اینکه همانطور که در بالا گفتم استفاده این واژه از لحاظ بار تاریخی آن در حال حاظر دقیق هم نیست. مبنای قانون anti-Semitism این است که بر علیه دیانت خواصی در اروپا تبعیض صورت گرفته و برای رفع تبعیض و گام برداشتن برای متضررین از این تبعیض که همان یهودیان باشند چنین قانونی وضع شد. اما در حال حاظر نفس عمل که همان رفع تبعیض بر علیه دین و فرهنگی متفاوت است محقق نشده و اکنون تبعیض بر علیه دیانت یهود سابق جای خود را به دیانت اسلام داده است. لذا از مبنای حقوقی این نیاز احساس میشود که قانون anti-Semitism از بعد وسیعتری مورد بررسی قرار گیرد تا هدف خود که رفع تبعیض است را محقق سازد نه اینکه به دیانت خواصی محدود شود.
راستش را بخواهید در حال حاظر در کشورهای غربی بحث از اسلام هراسی هم گذشته است. کافی است که رنگ پوست, مو, اسم و یا لهجه شما کمی متفاوت و نزدیک به خاورمیانه باشد تا به شما به دید همان اسلامگرای سه وجب ریش دار سلفی نگاه کرده و همانگونه با شما برخورد کنند. اصلا هم مهم نیست که شما چه فکری میکنید و تا چه حد سکولار یا اثیست هستید. از این بابت است که تنها رسالت ایرانیان در خارج از کشور که همانا توضیح دادن به خارجی ها نیست به اینکه "ما عرب نیستیم" We are not Arab چندان جوابگو نیست و در واقع آبی در هاون کوبیدن است.
دوستان گرامی! توجه کنید که یهودیان ارتدوکس در تاریخ معاصر (تا جایی که من میدانم) هرگز در برابر مدرنیزم یا دگراندیشی دست به خشونتهای خونین نزدند. جامعهی یهودی (تا پیش از تشکیل دولت اسرائیل) همیشه اقلیتی در حاشیهی جوامع دیگر بوده است و از اساس توان جریانسازی را برای مقابله با کفر/بیدینی نداشته است. حداکثر کاری که میکردهاند إعمال مجازات بر پیروان دین یهود (یعنی افرادی درون قوم خودشان) بوده است، چنانکه اسپینوزا را تهدید و سپس اخراج کردند. یهودستیزی بر پایهی شایعات و توهمات چند صد سالهی جامعهی اروپا دربارهی یهودیان سر برآورد. اما گمان نکنم کسی مخالف باشد که اسلامستیزی پایههایی تلخ و خونین در واقعیت دارد. اگر اروپائیها با همهی مهاجران بدرفتاری میکنند که هیچ. اما اگر ادعا آن است که با مهاجران مسلمان رفتاری بهمراتب بدتر صورت میگیرد آنگاه میتوان محل نزاع را بازشناسی کرد. من قطعاً مخالف نژادپرستی، بیگانهستیزی و مسلمانآزاری ام. با اینهمه، بد نیست در کنار جوالدوزی که به اجنبیها فرو میکنیم، سوزنی نیز به خود بزنیم. ستیز با مسلمانان مهاجر بیش از آنکه ریشه در اروپامحوری یا استعمار داشته باشد، برخاسته از خشونت جاندار و فعلیتپذیر متن مقدس این دین (قرآن) و رفتار تاریخی بر اساس این متن است. اگر بهترین شهروندان کشورهای اروپایی که در پیشههای گوناگون به جامعهی میزبان خدمت میکنند، تنها بهدلیل مسلمانی مورد تبعیض یا آزار قرار میگیرند بهتر است سرنخ این بدنامی را نه میان اروپائیان که در بین خودمان جستجو کنیم. ازینجهت نیز، باز هم کاربرد «یهودستیزی» بر مورد بحث چندان موجه نیست.
پاسخحذف