من همیشه عادت کرده بودم که سیگار را در این زیرشیروانی با دیدن کلیپهای موسیقی یا شبکههای مُد همراه کنم، گونهای همآمیزی میان خلسهی سیگار و خیالبافیهای گوناگون که نیازمند چاشنیای از نوع نگارههای آراسته و دلرباست. چند روزی است که پکزدن به این افیون ترکناپذیر را با سکوت محض میآزمایم. نتیجه باورنکردنی است! بهیاد دارم که داریوش شایگان در کتاب یگانهی زیر آسمانهای جهان گفته بود که زمانی موسیقی فراوان گوش میکرد اما در سالیان اخیر ترجیح میدهد که سکوت را تجربه کند. آن زمان از شنیدن چنین سخنی شگفتزده شدم! اما اکنون شاید مقصود آن پویشگر ژرفاندیش را درک کنم. این روزها دخانیات را تنها با آوای پرندگان، همهمهی محو کوچه و نجواهای بیشمار ذهنم هماغوش میکنم و همزمان به آیندهای میاندیشم که گویا دورنمای آن تنها در برخی سویهها سایهروشن خورده و در حال شکلگیری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر