۱۳۹۳ تیر ۱۴, شنبه

از میان می‌برم یا از میان می‌روم؟

چهارشنبه، بیستم دی ماه ۱۳۵۷
سرلشکر خسروداد، فرمانده‌ی هوانیروز ارتش شاهنشاهی اعلام کرده است: «اگر شاه برود من پیش از آنکه خمینی پیروزمندانه بازگردد، قم و مشهد را با خاک یکسان خواهم کرد».

چه‌بسا نخستین و بنیادی‌ترین آموزه‌ی محافظه‌کاری آن باشد که هیچ نهادی را نمی‌توان برانداخت و یکسره نابود کرد، بلکه تنها می‌توان و می‌بایست به نوسازی، تغییر و ترمیم آن دست یازید. ازین‌جهت، سخن (بخوانید: لاف گزاف) این فرمانده‌ی ارتش چندان فرقی با سازش دیگر هم‌قطاران‌ش با خمینی و اعلام بی‌طرفی در نبرد میان تمدن و توحش نداشت. شاه باید دهه‌ها پیش از آنکه کار به اینجا می‌کشید روحانیت را به‌خوبی می‌شناخت و مطابق با درک واقعیت‌مندانه‌اش از پدیده‌ی قم و مشهد به سیاست‌گزاری‌های فرهنگی و اقتصادی در راستای دگرگون‌سازی اولویت‌ها و توانمندی‌های اربابان مذهب شیعه همت می‌گماشت. جریان خمینی در حوزه غالب نبود اما پیشینه‌ی تاریخی چشمگیری داشت. اگر اتحاد شوم روشنفکران و ملایان برقرار نمی‌شد و از لقاح نامشروع آنان بختک انقلاب اسلامی زاده نمی‌شد، شاید اکنون در موقعیت دیگری به‌سر می‌بُردیم.

۱ نظر:

  1. اگر خسروداد فرمانده ی ارتش بود البته لاف نمی زد و انقلاب را (به نظر من) با موفقیت سرکوب می کرد.
    شاه به عنوان فرمانده ی ارتش از بحران گریخت و تعمدا جانشینی برای خود منصوب نکرد. نتیجه آن که زمانی که ارتش در معرض فروپاشی قرار گرفت، کار به جلسه ی سران ارتش کشید و آن جا تزلزل و میل به مماشات غلبه داشت.

    پاسخحذف