۱۳۸۲ مرداد ۶, دوشنبه

دوشنبه، 6 مرداد، 1382

يک سوالی هست که بالاخره هر انسانی يکبار بايد گريبان خود را بگيرد و از خود بپرسد: چرا بايد "زندگی" کرد؟

۱ نظر:

  1. نويسنده: ديونسيوس


    يكشنبه، 12 مرداد 1382، ساعت 16:53

    ‌جهان چنان که ماديون ميگويند يکي ست و هر جزء آن ماده است. اما در ميان هر يک از اين اجزاء مادي نيروي مختاري در فعاليت است که هم شبيه و هم مبشر حيات و نفس است. هر کلوخي را که بدست ميگيريم بايد سخنان هراکليوس هنگام فرود آمدن مهمانان بلند پايه به کلبه محقر خويش را تکرار کنيم:«بفرماييد و داخل شويد٬ خدايان در اينجا هم هستند.».. و يک نتيجه گيری ساده:‌ زنده هستيم چون نمی توانيم زنده نباشيم! ! ! اميدوارم متوجه منظورم شده باشيد..... شاد باشيد و قوی.


    E-mail: وارد نشده است


    URL: http://www.dionysus.persianblog.com/
    [حذف]

    نويسنده: باني خير


    شنبه، 11 مرداد 1382، ساعت 3:43

    بايدي در کار نيست ...


    E-mail: وارد نشده است


    URL: وارد نشده است
    [حذف]

    نويسنده: م ک


    چهارشنبه، 8 مرداد 1382، ساعت 17:57

    دقيقا.


    E-mail: وارد نشده است


    URL: gorgebiaban.persianblog.com
    [حذف]

    نويسنده: Aria


    سه شنبه، 7 مرداد 1382، ساعت 14:14

    ... اگه تو نستی دنبال .حوابش برو؛ اگه نرفتی. من مطمئن می شم که اين سئوال را نفهميده طرح کرده ای. زيرا هر سئوال ژرف انديشيده شده بايستی ديگری را به .حستن و کنکاش بيانگيزاند که خودش به سئوال خودش .حواب بدهد و گرنه سئوال ما سئوال نيست.


    E-mail: azagrosi@yahoo.de


    URL: وارد نشده است
    [حذف]

    نويسنده: زنده‌گي


    سه شنبه، 7 مرداد 1382، ساعت 13:18

    اما اونهايي كه اين سئوال رو از خودشون نمي‌كنند راحت‌ترند و سر به‌زيرتر!


    E-mail: وارد نشده است


    URL: satgean.persianblog.com
    [حذف]

    پاسخحذف