
سحرگاه امروز بود…
روزی که من با تمام اشتباهات، حماقتها، رؤیاها، ترسها و اضطرابهای وجودیام متولد شدم.
روزی که یک "مرده" در قالب نوزادی بدنیا آمد و اشتباها بر او نام "زنده" نهادند.
"مردهای نابهنگام" در حال دست و پا زدن
در حال زار زدن
من یگانه مردهای هستم که هنوز زیستن را از یاد نبردهام.
مردهای تنها
مرگ من را جشن بگیرید!
تلخ از تولدت گفتي، اما من بازم بهت تبريك مي گم :)
پاسخ دادنحذفای بابا!
پاسخ دادنحذفاین چه متنیه! تو هم که بدتر از من روز تولدت هنوز بعد از سالها گریه می کنی/تبریک
مرگت مبارک...راستي من نميدونم زندم يا مرده.آخه روحم چند سال پيش خودکشي کرد!!
پاسخ دادنحذفبه هر حال اگه ميخواي با اين حرفا از زير بار کيک دادن به ما در بري فايده نداره.در مورد هديه تولد هم بايد بگم که ...راستش چيزه...حالا تو کيکو بده...
پاسخ دادنحذفsalam
پاسخ دادنحذفtavallodet....
vel kon be har hal che dorost che eshtebah vagheiat motovalled shodane mast ke hast pas bayad say konim az zendegy bahre begirim ta dige zarar nakonim
har salet shadtar az parsal bashe
PIROOZ BASHY