۱۳۸۴ اسفند ۵, جمعه

Suiciding God

نام این وبلاگ ناشی از نوعی "مازوخیزم" هست که در ساحت‌های دیگر زندگی ِ من هم خودنمائی می‌کند.
یادم هست سابقا (در وبلاگِ قبلی) نوشته بودم که از "مخلوق"بودن احساس خوبی ندارم و انتخاب همین عنوان برای اینجا، جز "خودآزاری" نمی‌تواند باشد.
من هم به امر قدسی نیاز دارم و هم از آن می‌گریزم، هم نیاز دارم که پشتوانه و تکیه‌گاهی فرا مادی برای خودم دست و پا کنم و هم به معلق و پا در هوا بودن‌م انس پیدا کرده‌ام.
در شرائط فعلی در ذهن و ضمیر من، جا برای هیچ قدسیت‌ای نیست و اساسا تا اطلاع ثانوی چنین اموری در کویر ِ من، بار نخواهد داد.
"جهان ِ بدون خدا" هراس‌انگیز، دردآور و سوت و کور است... شاید به‌همین خاطر آدمیان آسمان و ریسمان به‌هم بافتند تا برایش آفریننده‌ای دست و پا کنند.
معنادهی به زندگی نیز چیزی جز "مرهم‌های موقت" برای زخم‌های بشری نیست و دوامش سرابی دست‌نیافتنی ست و ناممکن.
"مرگِ موفقیت‌آمیز ِ خدا" نیشتری بود بر روح ِ بی‌پناه ِ"انسان"ی که رشته‌های هزاران ساله‌ی "خالق‌تراشی"اش، دود شد و به هوا رفت.
چرا هیچکس از "خودکشی ِ خدا" سخنی به میان نیاورد؟

۸ نظر:

  1. داري کيير که گارد مي خوني رفيق جان؟

    پاسخحذف
  2. کلنگ جان!
    از اونجا که فعلا روی "دانمارکی ها" حساسیت هست، بهتره تا آبها از آسیاب بیفته، "کیر کگارد" هم نخونیم...
    (:

    پاسخحذف
  3. کير که گارد که دانمارکي نبود. آلماني بود اسم واقعي اش هم بود يورگن گل محمدي.

    پاسخحذف
  4. هر كسي از ظن خوددر باره ديگران قضاوت ميكند ليكن درهر صورت چيزهايي

    بنظرم امد كه ميگويم :ته دلم باوري هست بدينقرار كه خبري هست سري هست اگرچه

    درست ميگويي كه ظاهرا هيچ معنايي وجود ندارد,هيچ مايه شوري هيچ معشوقي ودر يك كلام

    هيچ معنايي .ليكن باز هم معتقدم خبري هست اگرچه نميدانيمش .برايم انچه مدلل ومقوم ومويد اين

    باور است احساسات ادميست. احساسات ادمي براي من هم مويد انست كه خبري هست و

    هم مويد حقيقتي كه مسامحتا انرا خدا مينامم
    manoochk2000[at]yahoo[.]com

    پاسخحذف
  5. کسی را که زیاد تحویل نگیری میمیرد. خدا هم همینجوری مرد

    پاسخحذف
  6. محمد ِ عزیزم!
    من هم دقیقا منظورم همین بود...
    تنهائی، بر باد رفتن ِ تمام آمال و آروزهایش از آفرینش زمین و زمان و انسان...
    میشه در این مورد کلی آه و ناله های ایمانی و جگرسوز سر داد.
    مثلا اینجوری:
    هیچکس تونست ذره ای از زجری که خدا در تنهائی و دوران بازنشستگی اش کشید رو درک کنه؟
    خدائی که "خودکشی" رو برای مخلوقاتش حرام کرده بود، برای خودش راهی بجز خودکشی نموند.
    "خودکشی" از اعمال مختص به خدایان است و شاید از همین رو برای مخلوقات ممنوع شده بود...

    پاسخحذف
  7. فکر می‌کنم گاهی بتونم وبلاگتو بخونم ... خیلی کنجکاو بودم که بدونم این روزها از چی می نویسی :)

    پاسخحذف
  8. ساتگین ِ عزیزم!
    خوشحالم که می تونی گاهی هذیاناتِ من رو بخونی!
    (:

    پاسخحذف