دوستِ گرانقدری که پیش از این در اینجا مینوشت، پس از مدتی طولانی دوباره بازگشته است.
محافظهکار از منظری خاص به مسایل مینگرد. وانگهی مهم نزدِ من، دقت و تیزبینیِ او در تحلیلهای دیگرگونهاش از موضوعات است.
امیدوارم در سرای جدید حضوری ماندگار و پیوسته داشته باشد!
درود به دوست تازه یافته ام ؛ مخلوق ِ عزیز:
پاسخحذفبی اجازه لینکتان را در جمع دوستانم قرار دادم تا بخوانمتان!
:)
آمدم کسب اجازه کنم...
و بگویم که نوشتارتان را دوست داشتم...
فرصت كردي اين لينك را ببين كه چطور مناديان اديان ابراهيمي به جان هم افتاده اند و پته همديگر را روي آب مب ريزند
پاسخحذفhttp://rajanews.com/News/?26040
من چرا نمی تونم کامنت بذارم؟
پاسخحذفخب مثکه فقط با کامنت رمانتیک مشل داره :ي
پاسخحذفخب می تونی اونا رو پابلیش نکینی الان می خوام کامنت اصلی :ي
پاسخحذفمخلوق جان، من آدم خجالتی ای هستم... فقط می تونم بگم ممنون برای دوستی که هستی.
پاسخحذفآخیییی خدا عمرش بده :ي حالا که درس شد محض اطمینان یه کامنت دیگه :ي
پاسخحذفمهرام عزیز!
پاسخحذفآن مطلبِ محمدِ کاشانی (کارشناس ادیانِ ابراهیمی؟!) را خواندم.
تعجبی ندارد! رجانیوز است و پیرو سیاستهایِ احمدینژاد (و در نگاهی کلیتر جمهوریِ اسلامی) در یهودستیزی.
تنها زرنگی نویسنده آن بوده که خواسته از رسمیتِ عهدِ عتیق در باورهایِ مسیحیان استفاده کند و با یک تیر دو نشان بزند: هم یهودیان را وحشی بنامد و هم مسیحیانِ باورمند به بخش عمدهای از کتابِ یهود را.
اما چیزی که کارشناس محترم از خود نمیپرسد آن است که چرا دین یهود با وجودِ احکام سنگینتر و خشنتری که نسبت به نوهیِ خودش (اسلام) داشته، اما پیرواناش در طولِ تاریخ از زمرهیِ جوامع فرهیخته و اندیشهورز در جهان بودهاند. چرا در میانِ یهودیان حکم سنگسار منسوخ شده است؟ چرا و چگونه یهودیان توانستند عهدِ عتیق و فرامین یهوه را رام خود سازند؟ آیا این صرفِ پیشامدِ روزگار بوده یا ویژگی در خودِ یهودیان سببِ این دگردیسی متن مقدس در زندگی عملی متدینانِ به آن شده است؟
مبارز کوچکِ عزیز!
پاسخحذفسلام!
ممنون از لطفِ شما!
آمدم به وبلاگِتان سر بزنم اما موفق نشدم.
چرا پروفایل بلاگرتان در دسترس نیست؟
ممنون.
پاسخحذفاز زواياي گوناگون ميشه به اين نوشته نگاه كرد...شما به مطلب جالبي اشاره كرده ايد ولي چيزي كه در اين نوشته براي من جالب بود وارد كردن اين مباحث در ميان عامه است كه تا كنون اين اتفاق كمتر افتاده چرا كه علماي اسلام به خوبي ميدانند رو كردن چنين مواردي براي عوام در حكم بريدن شاخه اي از درختي ست كه خود نيز بر روي آن نشسته اند... از سوي ديگر در حالي كه احساسات ضد يهودي از سوي علما به مقلدانشان تزريق مي شود ولي موسي پيامبر اين قوم را در حالتي متضاد بر برج عاج مي نشانند و گناه يهودي ستيزي خود را نيز به گردن صهيونيست و... مي اندازند وآدرس يافتن يك يهودي خوب را در ناكجا مي دهند ولي اين بار نويسنده يك راست به سراغ تورات، موسي و ساير پيامبران اين قوم و حتي يهوه رفته كه اين اتفاق در نوع خود بسيار نادر است.
پاسخحذفو اما نويسنده نوشته خود را با ضرب المثل كسي كه خانه اش از شيشه است به خانه همسايه سنگ اندازي نمي كند به پايان مي رساند كه ضمن باج خواهي سكوت بابت جنايات ديني، ناخواسته به سروته يك كرباس بودن همه اين اديان اعتراف مي كند...
موفق باشيد.
درود
پاسخحذفبا خودم گفتم شاید از اینکه بی اجازه لینک دادم، ناراحت شدید!:)برای همین نیامدید!
چون بلاگر من قدیمی هست و با "سایکو" طراحی اش کردم پروفایل رو نشون نمی ده!:(
ممنون که اینجا کامنت گذاشته بودید!:)