این یادداشت در تاریخ یکم می نگاشته شده است:
من به جمهوری اسلامی اعتماد ندارم و از روزی هراسانم که پیروزی خفتبار هستهای (پس از سالها عربدهکشی و مخفیکاری که طبعاً از جیب ملت هزینه شد) به فزایندهشدن سرکوب سیستماتیک و اعتماد به نفس بیشتر رژیم در پای فشردن بر گلوی مخالفان و خُرد کردن دهان معترضان بینجامد. سودای بهتر شدن معیشت هم تنها ناشی از خودفریبی در نادیده گرفتن چهرهی دُژم تبهکاری مالی و فساد اقتصادی قدیسان حاکم است. این میان، دروغگویی ظریف چیز چندان شگفتآوری نباید باشد و ظریفدوستان هم بهتر است یکی به نعل و یکی به میخ نکوبند. بهجای توجیه سخنان وزیر و همزمان ترحم نسبت به زندانیان، صادقانهتر و سازوارانهتر آن است که یکسره دست از دومی بشویند و جانب اولی را بگیرند. خوشبختانه شُمار کسانی که به این راه میروند همین اکنون هم کم نیست. تنها چیزی که حلنشده میماند شعارهای انتخاباتی حسن روحانی است که بهروشنی نه برای خودش اهمیتی ندارد و نه برای هوادارانش. اولی فهمپذیر است و دومی تاسفبار.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر