تئاترِ زنانهای بود، حسهای یک زنِ عاشق و پر از نفرت را خیلی خوب به تماشاگر انتقال میداد. قدرتِ متنِ چیستا یثربی در بازنماییِ این احساساتِ زنانه البته نقشِ بهسزایی دارد. ساحلِ عاشق و ساحلِ مادر و درهمتنیدگیِ این حسهای زنانه و مادرانه در یکدیگر تنها با بازیِ خوبِ نرگسِ امینی میتوانست محقق شود. آن مردِ برفپاروکن و حسِ وهمآلودِ بیرونِ کلبه و درونِ آن بسی دلپذیر بود! نیز ماجرای یکییکی یافتنِ خاطرات و شواهدِ گذشتهی زندگی از میانِ برفها توسطِ او. و پرسشِ شاهکارِ ساحل از مردِ برفپاروکن: «تو که میدانی برفها تمامنشدنیاند، پس چرا همچنان پارویشان میکنی؟». پایانِ داستان همان بود که باید باشد و بهرهگیریِ خلاقانهی پرستو گلستانی از امکاناتِ سادهی صحنه که در تبدیلِ وانِ حمام به یک قایق نمود یافت، شایستهی تحسین بود.
در همین زمینه:
شقاوتِ عاشقانه (تحلیلِ ساختار و محتوای نمایش)
به آثارِ چیستا یثربی علاقمندم/گفتوگو با کارگردان
عکس از رضا معطریان
پینوشت:
خواستم برایِ بهدست آوردنِ آگاهیهایِ بیشتر نسبت به بازخوردِ نمایش در اینترنت جستجو کنم اما با همان پیامِ کذاییِ آشنا مواجه شدم. بله! کلمهیِ «پارتی» برایِ موتورهایِ جستجو مسدود شده است.
در همین زمینه:
شقاوتِ عاشقانه (تحلیلِ ساختار و محتوای نمایش)
به آثارِ چیستا یثربی علاقمندم/گفتوگو با کارگردان
عکس از رضا معطریان
پینوشت:
خواستم برایِ بهدست آوردنِ آگاهیهایِ بیشتر نسبت به بازخوردِ نمایش در اینترنت جستجو کنم اما با همان پیامِ کذاییِ آشنا مواجه شدم. بله! کلمهیِ «پارتی» برایِ موتورهایِ جستجو مسدود شده است.
سلام
پاسخحذفوب واقعا عالی داری
تبریک می گم
لینکتون می کنم
آپ کردین خبرم کنین