دالانِ دل لطف کرد و مخلوقِ پیر و فرتوت را به بازیِ آهنگهای موردِ مهر و نفرت فراخواند. و اما اول از منفورها شروع کنم:
1. تقریباً هر آنچه از بانو فروهر (لیلاشون) شنیدم، بندِ تمبانی بوده است.
2. از انواع و اقسامِ موزیکِ متال (اعم از متالیکا، دِدمتال، بلک متال، هویمتال و ...) بیزارم، مگر جیغهای این پسرکِ مجنونِ گروهِ The Cradle of Filth و یک گروهِ متالِ دیگر از یک کشورِ اروپای شرقی که اسمش الان یادم نیست و حوصله هم ندارم برم بگردم ببینم کجا گذاشتمش. اما تنها چیزی که یادمه اینه که همهشون (خصوصاً خواننده) پسرانِ دلربایی بودند.
3. از آهنگهای اون پیرمردِ پا لبِ گور که میگه «مینی ژوپِ خانومو ببین اون بالا رفته، ببین بالا بالا رفته...» دچارِ اسهال میشوم.
4. همهی آهنگهای منصور (جز اونی که برای فاجعهی بم خوند) رو اعصاب است.
5. «هوس، تو دلم پا نمیذاره هوس، میدونی کارش فراره هوس، اومدی شده آواره هوس...» یکی از بدترین و حالبههمزنترین کلیپهایی ست که بهعمرم دیدهام. اصلاً شهره وقتی هم بخواد هوس رو نفی کنه، انگار بیش از پیش اثباتش میکنه.
و البته آهنگهای موردِ مهر از این قرار است:
1. گوگوش با «کیو کیو بنگ بنگ» و اون یکی که میگه «پشتِ هم گزارشِ سقوطِ مرگ، پشتِ هم گزارشِ سایهی مرگ... پشتِ هم مصاحبه با میرغضب، پشتِ هم سوزن و نخ بر لبِ شب...» برای همیشه در قلبِ من جای دارد! در واقع، گوگوش خاطرهی فراموشناشدنیِ دستِکم دو نسل از ما ایرانیان است و من صدای این زن را میپرستم.
2. اون آهنگِ داریوش که میگه «حرکت از این بیش شتابان کنیم، ولوله در ولولهباران کنیم» طنینی به یاد ماندنی دارد و «حنا خانوم» از ابی هم زیباست!
3. از کارهای بانو نوشآفرین خوشام میآید! کارهایش ساده اما دلنشین است! مثلِ «تا میگی سلام، فقط با یک کلام، دیونه میشم جز تو نمیبینه چشام...» و خصوصاً ترانهی زنگِ در از آلبومِ عطش. (سايهی قدِ تو پيداست اون سوی شيشهی در، دستِ من داره میلرزه روی دستگیرهی در) راستی! دقت کردید نوشآفرین حرفِ «چ» و «شین» رو یک جورِ خیلی باحالی تلفظ میکنه؟
4. تمامِ آهنگهای Enigma و Era را در حدِ مرگ دوست دارم!
5. اکثرِ کارهای Siddharta: Spirit of Buddha Bar موردِ تایید است.
در پایان لازم به ذکر نیست که موسیقیِ کلاسیک از ملزوماتِ زندگی ست، «مرا ببوس» محشر است و شکیرا هم بهترین چیزِ جهان است! (یعنی خواننده)
اما آنان که دوست دارم بنویسند: Music Lover، عاقلانه، سرانگشت، هوک راست، سیبستان، نقطهالف، نیما و نیلبک. (چون سهمیهبندی شده، دیگه روم نشد وگرنه بازم دعوت میکردم.)
پسنوشتِ اول:
اسمِ اون گروهِ متال رو پیدا کردم: Norther و کلیپی هم که دیدم انگار این بود: Mirror of Madness
پسنوشتِ دوم:
یادداشتِ برخی دوستان را که خواندم تازه یادم آمد که بهکل ستار، مدونا و فرهاد را فراموش کردهام. در سرودههای ستار نوعی صداقت و دردمندی و در کارهای فرهاد (خصوصاً آهنگِ جمعه) تلخیِ زخمی کهن میبینم و کارهای آخرِ مدونا همچون American Life را بسیار دوست دارم!
پسنوشتِ سوم:
موسیقی با حرکت معنی دارد/سیبستان
کوچ ِ بنفشهها/سرانگشت
ترانهبازی/مهرام
مخلوق عزيز ممنون از دعوت تان...
پاسخحذففكر كنم اگر بنويسم دچار تكرار بشوم چون در اين مواردي كه گفته ايد كاملا سلايق مان منطبق بر هم مي باشد ولي حتما در اولين فرصت اطاعت امر خواهم كرد...
مانا وسربلند باشيد
لینک رو برگردوندم. راستی این ویکی پدیا رو بد نیست اگر بی خیال اش بشی. ویکی پدیا ازونجایی که ادیتور نداره معمولا غیرقابل استناد و ارجاع دونسته میشه. برای اطلاعات دانشنامه ای و کلی این یارو به مراتب بهتره
پاسخحذفhttp://www.answers.com/
چون منابع ادیتوردار و معتبر مثل دانشنامه کلمبیا و بریتانیکا و چندین دانشنامه دیگه رو استفاده می کنه.
مثلا فرض کن مدخل کانت
پاسخحذفhttp://www.answers.com/kant?cat=biz-fin&ff=1
ببین بالای هر سکشن منبع اش رو نوشته که از چه کتابیه بریتانیکا، فرهنگ لغات سیاسی، و غیره.
راستی اگه فیلتر نیست اینم نگاه کن باحاله
http://youtube.com/watch?v=MXRvJlNqOVU
مخلوق جان!
پاسخحذفاز اینکه نظرم برات مهمه خوشحالم و خیلی دلم میخواد علیرغم تصمیم به ننوشتن به طور کلی،به خاطر تو بنویسم فقط دارم میرم مسافرت اونم باکو،جات خالی برای شرکت در جشن نوروز اونجا که خیلی شاد و درست حسابی برگزار میشه.بر که گشتم یا در وبلاگ ام می نویسم یا برای شخص شخیص خودت از طریق ایمیل محبوب های را برات می فرستم.
در مورد نوشته ات،الان که متاسفانه دانشگاه ها پر از چنین هیات های علمی!!! هست .من اساتیدی داشتم که یا نظامی بودند یا امنیتی و تصور کن که چه اوضاعی میشه .یکبار به خاطر پرسش ام از ولایت مطلقه فقیه یکیش منو از کلاس بیرون کرد ،دیگریش به علت تردید در خاتمیت پیغمبر محمد بهم گفت:ببینم تو بهایی هستی؟! و اون دیگری پایان نامه فوق ام را راهزنی کرد بی آنکه یکدقیقه حتی با من کار کنه و خودم عین...کار کردم،یکی دیگرش هم تحت عنوان استاد داور نمره پایان نامه ام را علیرغم کار زیاد خودم و حتی مسافرت به خارج از کشور برای جمع آوری اطلاعات،به خاطر اینکه همسو با نظر سیاسی او نبود بسیار کم لحاظ کرد در حالیکه پایان نامه هایی با عناوین تکراری و یا همسو با نظرات اساتید مذکور که هیچ حرفی برای گفتن نداشتند و وصله و پینه بزرگان !!! بودند بالاترین نمره ها را گرفتند.
دوست عزیز!
همه این اساتید! اسلامی و از این حرف نیستند.اساتیدی داشتیم که تازه از آمریکا اومده بودند برای تدریس،اونوقت یک ترم بعد نمی تونستی بشناسیشون،یا مثلا فارغ التحصیل تاریخ از آلمان بودش اونوقت درس نوسازی سیاسی می خواست بده و نمی تونست ،وقتی اعتراض می کردم باور کن چنان ملتمسانه و با تضرع ازم می خواست که تنها باهاش صحبت کنم و سر کلاس موضوع را مطرح نکنم ...تو از کوتوله هایی اینچنین چه انتظاری داری؟