۱۳۸۷ فروردین ۹, جمعه

مخلوق در هزارتو

از جمعه چهارمِ خردادِ سالِ هشتاد و پنج که مخلوقِ سابق را برای همیشه تعطیل کردم (و این هم که - از شنبه ششمِ بهمنِ سالِ هشتاد و شش - می‌بینید مخلوقِ تازه‌ای ست. شاید چون دورانِ آن مخلوق و آن‌گونه وبلاگ‌نویسی نزدِ من برای همیشه به پایان رسید)، برای آن‌که قلم‌ام یخ نبندد تصمیم گرفتم در هزارتو به نوشتن ادامه دهم.
باید بگویم که تجربه‌ی هزارتو در این هفت ماه برای من بی‌بدیل و یگانه بود! برخی ملاحظاتی که ناگزیر بودم در هزارتو مراعات کنم، من را به گونه‌ای در پرده‌سخن‌گفتن کشاند که به‌روشنی بر جذابیت و گیراییِ متن‌ها افزود. مضافاً بر آن‌که در کمالِ ناباوری دیدم گاه اشاراتِ غیرمستقیم تاثیرِ به‌مراتب بیش‌تری دارد تا پوست‌کنده‌گویی.
هزارتو در این مدت، کنجِ دنجِ من و تنها دل‌خوشی و دستاویزی بود که برای حضور و از آن مهم‌تر تمرینِ گونه‌ای‌ متفاوت از نوشتن داشتم. بدونِ هیچ اغراقی، وزنِ این حضورِ هفت‌ماهه در هزارتو نزدِ من ارزشی بسیار بیش ‌از نوشته‌های وبلاگ داشت.
برخلافِ نوعِ نگاهِ برخی هم‌نویسان، تلاش کردم تا حدِ امکان نوشته‌ها قوی، از رویِ دغدغه و پرسش‌محور باشد.
کارنامه‌ی هزارتوی من را در این‌جا می‌توانید ببینید.
همین‌جا سزاوار است که از زحمات و نیز سیاست‌ورزی‌های میرزا در انتشارِ هر شماره و گرداندنِ هزارتو سپاس‌گزاری کنم!

۱ نظر: